بخش ششم
انواع انرژي درماني
براي
بررسي و شناخت انواع مختلف انرژي درماني، داشتن يك
شناخت كلي روي انواع روش هاي طب غير معمول ضروري
است، زيرا برخي از اين درمان ها كم يا بيش همراه
با انرژي درماني و يا بعضاً شاخه اي از انرژي
درماني مي باشند. بايد دانست كه اكثريت جمعيت
دنيا، به گزارش سازمان بهداشت جهاني، در حال حاضر
از
طب غير معمول
استفاده مي نمايند! به عبارت ديگر تجديد نظر در
اصطلاحات "طب معمول"
و "طب غيرمعمول" با اين ترتيب ضروري به نظر مي
رسد.
انواع طب غير معمول:
1-
لمس درماني
(Touch Therapy)
شامل روش هاي مختلف
درمان به
قرار زير است:
الف:
ماساژ درماني(Massage
Therapy)
ب:
آكوپرشر(Acupressure)
(فشار
درماني)
پ:
رفلكسولوژي(Reflexology)
ت:
انرژي درماني
ث:
درمان توسط حركت دادن و ورزش
2-
گياه درماني:
كه شامل گياه درماني سنتي و گياه درماني مدرن
است.
3-
تغذيه و رژيم درماني
4-
درمان هاي فارماكولژيك و بيولوژيك
(انواع غيرمتداول در طب معمول)
5-
درمان هاي ذهني-جسمي:
كه شامل روش هاي مختلف به قرار زير است:
الف:
رقص درماني
ب:
موسيقي درماني
پ:
رایحه
درماني(Aroma
Therapy)
ت:
آرامش درماني
(Relaxation Therapy)
ث:
بيوفيدبك
(Biofeedback)
ج:
هيپنوتيزم درماني
(Hypnotherapy)
چ:
دعا درماني
ح:
تصور درماني
خ:
هنر درماني
د:
ساينتولوژي
(Scientology)
6-
بيو الكترومانيتيك درماني
(Bioelectromagnetic Therapy)
7-
درمانهاي سنتي
: كه شامل انواع زير مي شود:
الف:
طب سوزني
(Acupuncture)
ب:
طب آيورودا
(Ayurveda)
پ:
هوميوپاتي
(Homeopathy)
ت:
ناتوروپاتي
(Naturopathy)
ث:
انواع ديگر طب سنتي
شرح مختصري از هريك از اين روش هاي درماني، به
خصوص آنان كه با انرژي درماني نسبتي دارند، براي
آشنائي خوانندگان ضروري به نظر مي رسد.
ماساژ درماني
يكي از قديمي ترين درمان هائي است كه توسط بشر به
كار گرفته شده است. در طب چين باستان شواهدي از
ماساژ درماني در 4000 سال قبل وجود دارد. همچنين
در نوشتجات بقراط و
جالينوس
در مورد اين نوع درمان مطالب زيادي وجود دارد.(1)
ابن سينا نيز در كتاب قانون در مورد ماساژ درماني
شرحي نوشته است. (2) ماساژدرماني به صورت مدرن از
قرن نوزدهم در سوئد شروع شد و توسط برادران
تيلور به آمريكا و سپس به ساير نفاط دنيا
راه يافت.
فشار درماني
در اين روش با فشار يا ضربه انگشتان يا كف دست روي
نقاط طب سوزني، انرژي ركود يافته در بدن جاري مي
شود. اين نوع درمان نيز ريشه در طب قديم چين
دارد(3) و مقدمه طب سوزني بوده است.
هشت روش اصلي فشار درماني عباتند از:
1-
ما
(Ma):
فشردن يا ماساژ توسط نوك انگشتان يا كف دست است.
2-
پي
(Pai):
ضربه زدن با نوك انگشتان يا كف دست است.
3-
تائو
(Tao)
:
فشردن بين انگشت شست و نشانه (مثل
نيشگون گرفتن) است.
4-
آن
(An)
:
فشار متناوب و ريتميك با انگشتان يا كف دست يا
مشت است.
5-
ني
(Nie)
:
گرفتن انگشت شست و نشانه و پييچش دادن است.
6-
نينگ
(Ning):
گرفتن بين انگشت شست و نشانه و بالاكشيدن است.
7-
نا
(Na):
همان تكنيك نينگ است، كه همراه با بالاكشيدن به
اطراف نيز دوران داده مي شود.
8-
توي
(
Tui)
:
فشردن با كمي لرزاندن است.
اغلب مخلوطي از اين تكنيك ها مورد استفاده قرار مي
گيرد ، به خصوص آن-ما و توي-نا.
در حال حاضر چهار روش فشار درماني در دنيا بيشتر
معمول است:
1-
شياتسو(Shiatsu)
2-
تسوبو(Tsubo)
3-
جين
شين جيوتسو(Jin
Shin Jyutsu)
4-
جين
شين دو(Jin
Shin Do)
در روش هاي شياتسو و تسوبو فشار از يك انتهاي
خطوط طب سوزني شروع و به انتهاي ديگر تدريجاً ختم
مي شود. بيمار ابتدا به پشت و سپس به شكم مي
خوابد و معمولاً تمام خطوط طب سوزني از ابتدا تا
انتها تحت فشار قرار مي گيرند. روش شياتسو بيشتر
در ژاپن متداول است.(3) اين روش حدود بيست سال
است كه در آمريكا و اروپا نيز مورد استفاده قرار
مي گيرد.
در روش هاي جين شين جيوتسو و جين شين دو، فشار
روي نقاط طب سوزني اغلب فقط در نقاط مربوط با
بيماري شخص انجام مي شود. در تمام اين روش ها،
روند كلي درمان شبيه طب سوزني است و همانگونه كه
ذكر شد اصولاً فشار درماني مقدم بر طب سوزني و
مقدمه آن بوده است. اين روش ها براي طيف وسيعي از
بيماري ها مورد استفاده قرار مي گيرند.
روش هاي حركتي و ورزشي
در اينگونه از روش هاي درماني، حركت دادن قسمت هاي
مختلف بدن بيمار توسط درمانگر و يا ورزش براي
درمان مورد استفاده قرار مي گيرد. در هردوي اين
روش ها، به خصوص دومي، انرژي درماني در حقيقت جزئي
از درمان است. دو روش حركت دادن اندام ها امروزه
در دنيا بسيار معمول شده است.
1-
استئوپاتي
Osteopathic Medicine
حركت دادن اندام ها و گاه انرژي دادن، اساس اين
نوع درمان را تشكيل مي دهد. امروزه در آمريكا 18
دانشكده استئوپاتي وجود دارد كه فارغ التحصيلان
آن ها درجه دكترا در استئوپاتي
(
D.O.
)
دريافت مي كنند و حتي دوره هاي تخصصي پس از دكترا
نيز وجود دارند و تحقيقات زيادي در زمينه كارآئي و
كاربرد اين نوع درمان در ايالات متحده درحال انجام
است. (4)(5)
2-
كايروپراكتيك
Chiropractic
در اين نوع درمان ، ارتباط عضو (به خصوص ستون
فقرات) و عمل (به خصوص دستگاه عصبي) مورد نظر
است. نظريه كلي آن است كه تغييرات و اختلالات
مفاصل، به خصوص ستون فقرات، تأثير مستقيم روي
دستگاه عصبي ميگذارند و اختلال در دستگاه عصبي
اختلال در هريك از اعضاء بدن را مي تواند در پي
داشته باشد،
چون دستگاه عصبي كنترل كننده ساير دستگاه هاي بدن
است. بنابراين با حركت دادن و تصحيح اختلالات
مفاصل و به خصوص ستون فقرات، در نهايت مي توان
روي عمل تمام اعضاء بدن تأثير گذاشت.
كايروپراكتيك نيز به خصوص در ايالات متحده آمريكا
بسيار مورد توجه قرار گرفته و دانشكده هاي زيادي
براي تعليم اين روش درماني در اين كشور وجود دارد
و تخمين زده مي شود كه حدود 15 تا 20 درصد مردم
اين كشور در هنگام بيماري به كايروپراكترها مراجعه
مي نمايند.(6)
درمان به كمك ورزش هاي خاص
نيز انواع مختلف دارد كه اين روش نيز از فرهنگ
قديم هند و چين و ژاپن ريشه گرفته است.
يوگا و
ورزش هاي رزمي مانند كاراته و كونگ فو و جودو و به
خصوص چي گنگ از اين مقوله هستند.
يوگا
(Yoga)
يوگا از واژه سانسكريت به معناي وحدت گرفته شده و
يكي از مكاتب مراقبه است كه قدمت 5000 ساله دارد.
يوگا مكاتب و روش هاي زيادي دارد كه در بين آنان
هاتايوگا
از همه شايعتر است. حركات يوگا (آسانا)
برخي بسيار ساده و بعضي بسيار پيچيده اند. هر
آسانا سه بخش اصلي دارد: يك حركت بدني، يك كنترل
فكري و يك كنترل تنفس. تمرينات منظم يوگا، بدن را
قوي و سالم و انعطاف پذير مي سازد و اعمال دروني
بدن را به كنترل انسان در مي آورد.
روش چي گنگ :(Qi
Gong)
چين كشوري است كه تاريخچه چندين هزارساله در
استفاده از انرژي براي درمان دارد. برخي اسناد
باستان شناسي كه در چين كشف شده اند نمايانگر
فرهنگ استفاده از انرژي مي باشند كه قدمت آنها به
7000 سال مي رسد. فرهنگ استفاده از انرژي در ورزش
هاي مينويِ
انرژي زا در چين سابقه و ارزش بسيار دارد كه
مهمترين آنان ورزش چي گنگ است.
در زبان چيني
چي
به معناي هوا، نفس، بخار، يا همان پرانا در زبان
سانسكريت و يا همان انرژي معنوي است كه در قسمت
هاي ديگر اين كتاب به آن اشاره شده است.
گنگ
به معناي حركت يا به دست آوردن است. بنابراين چي
گنگ را مي توان به دست آوردن يا گرفتن انرژي معنوي
ترجمه نمود.
اين ورزش قديمي ترين نوع ورزش در چين است كه براي
تحصيلِ
انرژي مورد استفاده قرار مي گيرد و منجر به حفظ
سلامت و همچنين درمان بيماري ها مي شود. حركات
همآهنگ بدن و حركات منظم تنفسي و تمركز ذهني براي
وارد نمودن انرژي به بدن انجام مي شود.(7)(8)
دقيقاً معلوم نيست كه آيا اين ورزش از هند به چين
راه يافته ويا اينكه در چين شروع شده است. در
چند مقبره از امپراطورهاي قديم چين كه در كنار
ديوار بزرگ چين كشف شده است ، نقاشي هائي از حركات
اين ورزش پيدا شده كه اين حركات ورزشي در حال حاضر
نيز در چين معمول هستند.
اين ورزش نوع به خصوصي ندارد و حد اقل 3000 نوع
مختلف آن در چين و همچنين ساير نقاط دنيا تمرين مي
شوند ولي از نظر زير بنائي مي توان گفت كه پنج نوع
است:
تائوئي،
بودائي،
كنفوسيوسي،
كاراته
و
پزشكي.
تخمين زده مي شود كه حدود هفتاد ميليون نفر در
دنيا اين ورزش را انجام مي دهند. متد كاراته ورزش
چي گنگ ، متد
يانگ
(يا قوي) است كه در ارتش چين هم از آن استفاده مي
شود. متد پزشكي ورزش چي گنگ ، متد
يين
(يا نرم) است كه براي درمان خود و ديگران مي توان
از آن استفاده نمود.
هدف از ورزش چي گنگ در درجه نخست افزايش انرژي بدن
است، ولي با ادامه اين ورزش مي توان ميزان انرژي
را به حدي رساند كه ديگران را نيز معالجه كرد.
اين ورزش روزانه حداقل بيست دقيقه بايد انجام شود
و معمولاً شخص پس از سه تا شش ماه نتايج رضايت
بخشي از آن مي بيند ولي هر زمان كه كنار گذاشته
شود، انرژي بدن بر اساس عوامل مختلف مانند
فشارروحي و كار نامناسب شروع به كم شدن مي كند و
درنتيجه بيماري ها و كهولت مجدداً بر انسان چيره
مي گردد.
در فلسفه تائوئيسم چيني عقيده بر آنستكه عمر ترميم
سلول هاي بدن حدود 120 سال است. دليل اينكه اغلب
انسان ها زودتر پير مي شوند و مي ميرند،
پندار بد و گفتار بد و كردار بد است.
ورزش چي گنگ بر اساس هماهنگ كردن سه وجود اصلي،
يعني انديشه و بدن و نفس (دم) است. انديشه بايد
در هنگام ورزش آرام و نيك باشد. انسان بايد در
موقع ورزش به طبيعت و مناظر آرام بخش فكر كند.
بدن بايد در هنگام ورزش راست و استوار و نرم
باشد. خميدگي در اعضاء بدن موقعي پيش مي آيد كه
انرژي در بدن به صورت صحيح حركت نكند. چيني ها
معتقدند بدني كه انرژي در آن به صورت كامل جاري
است بدون چربي مي ماند و مانند بدن يك كودك نرمش
پذير است. در ورزش چي گنگ آرام و عميق تنفس كردن
بسيار اهميت دارد. در اين ورزش سعي مي شود كه
مركز نفس كشيدن را از انقباض و انبساط قفسه سينه
به سوي ديافراگم تغيير دهند. اين روش اجازه مي
دهد تا تنفس عميقتر و آرامتر انجام شود.
اكثر استادان چي گنگ براي انرژي دادن به ديگران
بايستي روزي چند ساعت پرورش انرژي كنند تا از دادن
انرژي به ديگران صدمه نبينند. دسترسي به اين
انرژي و پرورش آن، از طريق ورزش هاي چندين ساله
حاصل مي شود. اكثر مواقع شخص با تمرين هاي ممتد
روزانه فقط مي تواند خود را سالم نگهدارد و به
ندرت پيش مي آيد كه بتواند به حدي انرژي ذخيره كند
كه به ديگران نيز بتواند انرژي بدهد. اين تمرين
ها بايد زير نظر يك استاد دانا و با تجربه
يادگرفته شود، چون اگر به صورت صحيح انجام نگردد
ميتواند به شخص صدمه بزند.
تمرينات ورزش چي گنگ مي توانداستاد را به درجاتي
برساند كه از فاصله دور نيز بتواند بيماري را
تشخيص دهد و انرژي را منتقل نمايد. معمولاً اين
كار به صورت مداوم انجام نمي شود چون استاد به
مقدار زيادي انرژي از دست مي دهد و لازم است كه
تمرينات خود را زيادتر كند.
استادان چي گنگ حدود 10 وحد اكثر 30 بيمار در روز
مي توانند ببينند. تعداد بيش از اين باعث كاهش
انرژي خودشان ممكن است بشود. معمولاً اين
استادان بعد از سن 60 يا 70 سالگي انرژي دادن
به ديگران را قطع مي كنند و فقط براي سالم
نگهداشتن خودشان به تمرينات چي گنگ ادامه مي دهند.
گياه درماني
به تخمين سازمان بهداشت جهاني 80% جمعيت دنيا
براي درمان بيماري هاي خود از گياه درماني استفاده
مي كنند.
1-
گياه درماني سنتي
اساس درمان هاي بومي را در نواحي مختلف دنيا تشكيل
مي دهد و طب آيورودا، هوميوپاتي و ناتوروپاتي نيز
بر اساس گياه درماني قرار گرفته است.
2-
گياه درماني مدرن:
كارخانجات مدرن داروئي در دنيا امروزه انواع گياه
هاي امتحان شده از قديم و ويتامين ها و املاح و
آنزيم ها را به صورت اشكال داروئي مدرن مانند
كپسول و شربت و قرص و پماد به بازار مصرف عرضه مي
كنند كه استفاده وسيعي در تمام دنيا دارند.
تغذيه درماني
در اين روش درمان، از رژيم هاي غذائي و مواد غذائي
و ويتامين ها و مواد معدني و آنزيم ها جهت درمان
بيماري ها استفاده مي شود. قدمت اين روش، به
قدمت تاريخ بشر است و حتي حيوانات نيز
به صورت غريزي
از اين روش درمان استفاده مي كنند.
يكي از انواع جديد تغذيه درماني،
نمك درماني
يا
بيوشيمي درماني
است. اين روش در قرن نوزدهم توسط پزشك آلماني به
نام
دكتر ويلهلم هاينريش شوسلر
ابداع شد. در اين روش از 12 نوع نمك مختلف براي
درمان انواع بيماري ها استفاده مي شود. اين نمك ها
به روش داروسازي هوميوپاتي تهيه مي شوند.
يكي ديگر از انواع جديد تغذيه درماني،
مگاويتامين درماني
يا
پزشكي اُرتومولكولر
است. در اين روش از انواع مختلف ويتامين ها به
مقادير زياد ، براي درمان بيماري ها استفاده مي
شود. طرفداران اين نوع درمان معتقد هستند كه اين
روش به خصوص براي درمان بيش فعالي كودكان، اعتياد
به مواد مخدر، افسردگي و اسكيزوفرني (جنون جواني)
مفيد است. بنابراين
روانپزشكي اُرتومولكولر
يكي از شاخه هاي اين طب را تشكيل مي دهد.
دكتر ابرام هوفر
كه يكي از پيشگامان روانپزشكي اُرتومولكولر است مي
گويد: كمبود ويتامين ها در انسان دو نوع است، اولي
در اثر كمبود ويتامين در مواد غذائي بيمار ايجاد
مي شود، مثل بيماري بِري بِري يا اسكوربوت. دومي
اختلال در روده بيمار، كه باعث مي شود انواع
ويتامين ها جذب نشوند، مثل اسكيزوفرني. در نوع اول
با افزودن مقادير معمولي ويتامين مورد نظر مي توان
بيماري را برطرف نمود. در نوع دوم بايستي از
مقادير بسيار زياد ويتامين ها استفاده كرد تا در
نهايت مقدار كمي از آن بتواند توسط روده آسيب ديده
جذب شود.
درمان هاي فارماكولوژيك و بيولوژيك
در اين روش، از فراورده هاي مصنوعي و طبيعي براي
درمان استفاده مي شود كه در طب معمول چنين مواد
استفاده اي ندارند و بي ضرر بودن اغلب آن ها نيز
به اثبات نرسيده است. انواع شايع اين روش عبارتند
از:
عصب درماني
Neural Healing
شامل تزريق مواد بيحس كننده موضعي در عقده هاي
نباتي، اعصاب محيطي، نقاط طب سوزني، مفاصل و نقاط
ديگر است. اين روش درمان به خصوص براي تسكين
دردهاي مزمن و بيشتر در اروپا و آمريكاي جنوبي
(بيشتر آلمان و برزيل) مورد استفاده قرار مي
گيرد.(9)
چليتينگ درماني
Chelating Therapy
مواد چليتينگ موادي هستند كه در طب معمول براي
خارج كردن مواد سمي و فلزات سنگين از بدن مورد
استفاده قرار مي گيرند. ولي در چليتينگ درماني از
اين داروها (به خصوص
EDTA)
براي درمان بيماري هاي قلبي، گانگرن، كمخوني كولي
و كرامپ هاي عضلاني استفاده مي شود.(10)
ايپي درماني
Apitherapy
در اين روش از نيش زنبورعسل و فراورده هاي
زنبورعسل مانند موم، عسل و گرده ها جهت درمان هاي
مختلف استفاده مي شود.(11)
يون منفي درماني
در اين روش از ذرات با شارژ الكتريكي منفي
براي درمان و پيشگيري بيماري ها استفاده مي شود.
درمان هاي ذهني-جسمي
عبارتند از:
رقص درماني،
موسيقي درماني،
آرامش درماني،
رایحه درمانی، رنگ درماني،
بيو فيدبك،
هيپنوتيزم درماني،
دعا
درماني،
هنر درماني،
تصور
درماني
و
ساينتولوژي.
رقص درماني
رقص درماني در طيف وسيعي از بيماري هاي عصبي و
رواني و اختلالات حركتي به كار مي رود.(20)(21)
انجمن رقص درماني آمريكا متجاوز بر هزار عضو دارد
كه فارغ التحصيل آكادمي رقص درماني هستند.
موسيقي درماني
موسيقي درماني نيز در طيف وسيعي از بيماري ها
كاربرد داردو انواع بيماري هاي رواني و عصبي، به
خصوص اوتيسم، آلزايمر، عقب ماندگي هاي ذهني،
اعتيادات مختلف، اختلالات رفتاري و دردهاي مزمن مي
توانند از اين وسيله درمان استفاده كنند.(22)
انجمن موسيقي درماني آمريكا متجاوز بر 5000 عضو
داراي بورد تخصصي دارد.
هنر درماني
هنر يكي از روش هاي درمان مبتني بر آزاد سازي
احساس هاي دروني و عواطف به صورت غير كلامي است.
تفاوت هنر درماني از كلاس هاي معمولي هنري در آن
است كه هنر درمان در مورد تشخيص بيماري ها و درمان
اختصاصي هريك از آنان آموزش ديده است.(23)
تصور درماني
تصور درماني علاوه بر حس بينائي ، شامل حس هاي
شنوائي و بويائي و بساوائي و تجسم فضائي مي شود.
تصور درماني را مي توان يك نوع مراقبه به حساب
آورد و در انواع بيماري ها مورد استفاده
دارد.(24)(25)
آرامش درماني
مراقبه روشي براي آرامش جسم و ذهن است. با تمركز
روي يك فكر واحد، يا تنفس، يا يك شيئ و يا يك صوت،
شخص مي تواند جسم و ذهن خود را آرام سازد.(26)
گفتن ذكر نيز اثر مشابهي دارد كه در اديان مختلف
مرسوم بوده و هست. آرامش درماني مي تواند همراه
با حركت نيز باشد، مانند برخي
ورزش هاي رزمي
و
يوگا.
روش
تي امTranscendental
Meditation
توسط
ماهاريشي ماهش يوگي
در سال 1960 در آمريكا معرفي شد كه به مناسبت
سهولت به كارگيري طرفداران بسياري پيدا كرد. در
اين روش مراقبه، شخص در حالت راحتي مي نشيند و با
تكرار يك
مانترا(يك
صوت يا يك كلمه، كه مي تواند به انتخاب خودش باشد)
سعي مي كند كه ذهن را از فكر خالي كند. با انجام
تي ام منظم به مدت بيست دقيقه صبح و شب، بسياري
نتايج چشمگير در مورد آرامش ذهني و جسمي خود و
همچنين درمان بيماري هاي خود گرفته اند. به علاوه
از مراقبه براي درمان ديگران نيز مي توان استفاده
نمود(27).
تحقيقات متعدد در مورد مراقبه ثابت كرده است كه در
موارد مختلف نتايج مثبت مي تواند داشته باشد.
يوگا از كلمه سانسكريت
يوج
(Yuj)
به معناي متعادل كردن (بدن و ذهن و تنفس) مشتق شده
است و شامل حركات ورزشي خاص با حركات تنفسي منظم
براي گرفتن و ذخيره سازي پرانا
(انرژي)است.(28)(29)
تاي چي
(Tai Chi)
يكي از هنرهاي رزمي است كه در چين سابقه داشته و
نوع ديگري از مراقبه در حركت است.
دعا درماني
دعا درماني از ماقبل تاريخ سابقه داشته و تا به
امروز ادامه دارد. تحقيقات علمي در مورد تأثير
دعادرماني در قرن نوزدهم توسط
سرفرانسيس گالتون
شروع شد و پس از آن اين تحقيقات در دانشگاه هاي
معتبر نشان دهنده اثر مثبت دعا درماني بوده اند.
لارنس لوشان
در سال 1966 نتيجه تحقيقات وسيع خود را در مورد
تأثير دعا بر روي بيماران مبتلا به سرطان منتشر
ساخت. به عقيده او دعادرماني بر دو نوع است: نوع
اول آن است كه درمانگر با دعا كردن به حالت
ديگرگوني از شناخت وارد مي شود كه خود و بيمار و
كائنات را يكي مي بيند. در اين حالت درمانگر
احتياجي به تماس فيزيكي با بيمار ندارد و بُعد
مسافت در درمان تأثيري نمي كند. در نوع دوم، نوعي
انرژي از دست هاي درمانگر به طرف محل بيماري جريان
مي يابد، كه ممكن است همراه با احساس گرما در دست
درمانگر ويا در موضع بيماري باشد. از درمانگران
نوع دوم برخي خود را منشاء انرژي مي دانند و برخي
مي گويند كه واسطه انتقال انرژي به بيمار هستند.
لوشان مي گويد علم قادر به توضيح مكانيزم هيچيك از
اين دو روش درمان نيست و به همين علت براي بسياري
اين روش قابل پذيرش نمي باشد، ولي عدم توانائي
دانشمندان در توجيه اين روش درماني، اين حقيقت را
كه چنين درمان هائي در واقع اتفاق مي افتند رد نمي
كند.
دانش امروزي مي گويد كه ذهن و شناخت صرفاً پديده
هاي موضعي هستند كه در مغز جاي دارند و محدود به
زمان حاضر مي باشند. با اين طرز فكر اصولاً درمان
از راه دور نمي تواند وجود داشته باشد، چون ذهن
نمي تواند به خارج از "اينجا" و "حالا" سفر
كند. ولي تحقيقات روي درمان از راه دور و دعا
كردن خلاف اين طرز فكر را به اثبات رسانيده است.
در ده ها تحقيق نشان داده شده است كه ذهن آدمي مي
تواند در
ذهن و
جسم انسان هاي ديگر از مسافات بعيد موثر باشد، حتي
اگر اين انسان ها در اتاقك هاي حفاظت شده از انواع
امواج الكترومانيتيك و ميدان هاي مغناطيسي باشند.
برنده جايزه نويل فيزيك،
اروين شرودينگر
اين كيفيت را
ذهن واحد
مي نامد. برنده ديگر نوبل در فيزيك،
برايان جوزفسون
از دانشگاه كمبريج ميگويد: " پديده هاي غير موضعي
همانگونه كه در حيطه فيزيك كوآنتوم وجود دارند، در
دنياي بيولوژيك نيز اتفاق مي افتند. شناخت و
آگاهي در انسان ها، به خصوص شناخت معاني و طرح ها،
توسط افرادي كه در مكان هاي دور از هم قرار گرفته
اند امكان پذير است."
جري سولفين
و
دانيل بنور
در سال 1990 بيش از 130 مورد درمان از راه دور را
بررسي كردند كه نيمي از آنان موفق بود. تحقيقات
مشابهي نيز توسط
واسيليف
(1976)،
ويليام براد(1992)،
مايكل
مورفي(1992)
و
لاري دوسي(1993)
به همين نتيجه رسيده است. ويليام براد مي گويد:
"اگر درمان از راه دور موثر باشد، شايد در همه
انواع درمان ها مقداري از اين درمان نيز انجام مي
شود. يعني پزشكي كه دارو مي دهد و يا جراحي مي
كند هم بدون آن كه خودش آگاه باشد، كم و بيش از
اين طريق نيز روي بيمار خود تأثير مي گذارد."
هيپنوتراپي
Hypnotherapy
هيپنوتيزم مدرن در قرن هجدهم توسط
فرانس مسمر
شروع شد.
زيگموند فرويد
عصب شناس معروف اطريشي سال ها در مورد هيپنوتيزم
مطالعه كرد ولي بعدها اين روش درمان را كنار
گذاشت. در 50 سال اخير درمان توسط خواب مصنوعي
رواج زيادي پيدا كرده است. از نظر فيزيولوژيك،
هيپنوتيزم شبيه روش هاي ديگر آرامش عميق است و
امروزه در درمان بيماري هاي عصبي-رواني،
دندانپزشكي، زايمان و هوش بري مورد استفاده قرار
ميگيرد.(30)
بيوفيدبك
Biofeedback
بيوفيدبك يا
پسخوران زيستي،
روش درماني است كه از اواخر دهه ششم قرن بيستم
ابداع شده است. بيمار در مقابل نماد يكي از تظاهرات
بيولوژيك خود (مثل امواج مغزي، امواج قلبي، امواج
عضلاني، نشانگر درجه حرارت پوست يا نشانگر مقاومت
پوستي) قرار مي گيرد و سعي مي كند با تمركز آن را
در جهت مطلوب تغيير دهد. مثلاً ميدانيم شخصي كه
دچار عارضه ميگرن است در هنگام حمله ميگرن امواج
طيف آلفا در مغز ندارد. براي او شكل امواج آلفا
توضيح داده مي شود وسپس الكترودهاي نوارمغزي روي
سر او متصل مي شود و در حالي كه امواج مغزي خود را
روي صفحه مانيتور مي بيند، با تمركز سعي مي كند كه
امواج مغزي خود را به آلفا تبديل نمايد. پس از
چندين جلسه تمركز و كوشش، بيمار قادر به اين كار
خواهد شد و هر بار ايجاد امواج آلفا براي او راحت
تر امكان پذير مي شود، تا به جائي كه ديگر احتياج
به ديدن امواج مغزي خود ندارد و هرگاه كه دچار
سردرد شود مي تواند با تمركز امواج مغزي خود را به
طيف آلفا برساند، كه در اين حالت سردرد رفع خواهد
شد.
بيوفيدبك در طيف وسيعي از بيماري ها، مانند انواع
دردها، اضطراب، صرع، آسم، افسردگي، اعتيادات و
بيماري فشارخون موثر است. هزاران مقاله تحقيقي و
صدها كتاب در مورد بيوفيدبك نوشته شده
است.(31)(32)
ساينتولوژي
Scientology
ساينتولوژي يك روش درماني است كه پس از جنگ جهاني
دوم توسط
ال رون هابارد
ابداع شده است. اساس ساينتولوژي بر اين نظريه
قرار دارد كه موجودات زنده و منجمله انسان از دو
قسمت تشكيل شده اند: يكي قسمت
فيزيكي
كه شامل ماده، انرژي، زمان و مكان است
(
MEST
)
و دوم
روح
يا
تتا.
اين دو طبيعتاً به همديگر علاقه و گرايش دارند،
ولي در شرائط خاصي تركيب ناهنجاري از اين دو ايجاد
مي شود كه موجد بيماري و مخالف زندگي است. علت
ايجاد اين تركيب ناهنجار حوادث دردناكي است كه
براي انسان اتفاق مي افتد. حوادث معمول زندگي در
ذهن تحليل گر
كه به مثابه يك كامپيوتر بسيار قوي است ذخيره مي
شوند، ولي حوادثي كه با يك درد جسمي يا روحي همراه
هستند، به صورت تركيبي ناهنجار، كه در ساينتولوژي
اِنگرام
ناميده مي شود، در
ذهن واكنشي
(راكتيو) قرار مي گيرند و در حالت عادي به خاطر
آورده نمي شوند. ذهن راكتيو قدرت محاسبه بسيار كم
دارد و منطقي عمل نمي كند. اگر مقدار اِنگرام در
شخص زياد باشد ، رفتار او تحت سلطه ذهن راكتيو
قرار مي گيرد و بيماري بروز مي كند.
هدف ساينتولوژي پاك كردن انگرام ها از روي
نوار زمان
است كه لاجرم منجر به سلامت انسان خواهد شد. براي
رسيدن به اين منظور، بيمار با كمك درمانگر در طي
جلساتي، آگاهانه و بدون استفاده از هيپنوتيزم ،
وقايع گذشته زندگي خود را مجدداً زنده مي كند و با
انتقال اِنگرام ها به ذهن تحليل گر قدرت تخريبي را
از آنها سلب مي كند. همزمان با پاك شدن اِنگرام
ها ، شخص به طرف سلامت مي رود و علاوه بر مقاوم
شدن در قبال بيماري ها، صفات و خصوصيات عالي
انساني در او تجلي مي يابد. اين روش درماني به
تجربه موثر بوده است و در حال حاضر در اكثر نقاط
دنيا مورد استفاده قرار مي گيرد.(33)
بيوالكترومانيتيك درماني
Bioelectromagnetic
Therapy
در اين نوع درمان از ميدان مغناطيسي ايجاد شده
توسط جريان الكتريكي استفاده مي شود. آزمايشات
نشان داده اند كه ميدان الكترومانيتيك با فركانس
خيلي كم (كه غير يونيزان است) تأثيرات مثبت بر روي
فيزيولوژي انسان مي تواند داشته باشد و در بيماري
هائي مثل شكستگي استخوان، اختلالات اعصاب محيطي،
زخم هاي پوستي و مخاطي، استئوآرتريت و اختلالات
دستگاه ايمني مي تواند مفيد باشد. (34)(35)
درمان هاي سنتي
ناتوروپاتي
در ناتوروپاتي از گياهان داروئي، رژيم غذائي،
هوميوپاتي، طب سوزني،
آب درماني
و لمس درماني همراه با تكنيك هاي مدرن تشخيصي، در
درمان بيماري ها استفاده مي شود.
در ايالات متحده سه دانشكده پزشكي ناتوروپاتي و
بيش از هزار پزشك ناتوروپاتي وجود دارد.(36)(37)
هوميوپاتي
هوميو
در لاتين به معناي "مشابه"
و
پاتي
به معناي بيماري است.
در هوميوپاتي از درمان توسط مواد مشابه آنچه
كه بيماري را ايجاد كرده است استفاده مي شود، بر
خلاف طب معمول
( آلوپاتي)
كه در آن بيماري ها توسط متضاد خود درمان مي
شوند. مثلاً براي درمان مالاريا بايد از ماده اي
استفاده كرد كه همان علائم بيماري مالاريا را
ايجاد كند (كينين). اين گونه مواد از طبيعت گرفته
مي شوند و به مقادير بسيار زياد رقيق شده براي
بيمار تجويز مي گردند.
بنيان گذار هوميوپاتي
ساموئل هاهنمان
پزشك آلماني بود كه در آخرين سال هاي قرن هجدهم
اين شيوه درمان را پيشنهاد نمود و در حال حاضر
پزشكان هوميوپات در سراسر دنيا به درمان بيماران
با اين شيوه مي پردازند و دانشكده هاي پزشكي
هوميوپاتي در اغلب كشورهاي پيشرفته دنيا احداث شده
اند. تخمين زده مي شود كه حدود 1% جمعيت ايالات
متحده آمريكا از هوميوپاتي استفاده مي كنند.(38)
(39)
طب آيورودا
طب آيورودا طب سنتي هند است كه بيش از 5000 سال
قدمت دارد.
آيوس
در سانسكريت به معناي "زندگي" و
ودا
به معناي "دانش" است. پس آيورودا دانش زندگي است.
در آيورودا اعتقاد اصلي بر اين است كه همه بيماري
ها در نتيجه انحراف از اعتدال ايجاد مي شوند. جهت
درمان بيماري ها، از رژيم غذائي، تنظيم خواب، ملين
ها، ورزش هاي خاص، داروهاي گياهي و مراقبه استفاده
مي شود. شباهت زيادي بين طب آيورودا و طب قديم
ايراني وجود دارد.(40) (41)
طب سوزني
طب سوزني بر مبناي تحريك نقاط خاصي از بدن قرار
دارد كه نقاط طب سوزني ناميده مي شوند. اين نقاط
در طول خطوط طب سوزني قرار گرفته اند كه مسئول
انتقال انرژي حياتي (چي)
براي اعضاء مختلف بدن هستند.
اطباي چيني حدود هزار نقطه طب سوزني را در چهارده
گروه اصلي طبقه بندي كرده اند.
هرگاه به علت انحراف از تعادل، اختلالي در جريان
انرژي در يكي از اين خطوط ايجاد شود،
بيماري بروز مي كند و منظور از تحريك نقاط طب
سوزني، باز كردن اين خطوط و جاري شدن مجدد انرژي و
در نتيجه شفاي بيمار است.
اين روش درمان هزاران سال در چين معمول بوده و در
50 سال اخير در ساير نفاط جهان نيز مورد استفاده
قرار گرفته اند.
در كشور چين بيش از نيم ميليون پزشك طب سوزني و در
اروپاي غربي بيش از پنج هزار درمانگر طب سوزني به
درمان بيماران با اين روش اشتغال دارند.
(42)(43)
ماكروبيوتيك
(MacroBiotic)
ماكروبيوتيك در ژاپن پديد آمده و نوعي روش
زندگي بر اساس تعادل يانگ و يين و كلي نگري (نگرش
هوليستيك) به زندگي است. به علاوه براي بازگشت به
تعادل (رفع بيماري)، در اين روش از غذا هاي يانگ و
يين با آشپزي خاص ماكروبيوتيك و اصلاح شيوه زندگي
استفاده مي شود.
با اين ترتيب لازم است به چند نكته توجه شود :
1- ملاحظه مي شود كه بسياري از درمان هاي طب غير
معمول يا خود نوعي از انرژي درماني هستند و يا
انرژي درماني قسمتي از آنان را تشكيل مي دهد.
2- مراجعين به "طب غير معمول" در حال حاضر بيشترين
تعداد بيماران را در دنيا تشكيل مي دهند. مطابق
آمار سازمان بهداشت جهاني تنها 80% جمعيت دنيا
براي درمان بيماري هاي خود از گياه درماني استفاده
مي كنند. با اين ترتيب "طب غيرمعمول" طب معمول
دنيا است و "طب معمول"
به آن اندازه
معمول نيست!
3- با استفاده از گفته ويليام براد، منطقي به نظر
مي رسد كه شايد در همه انواع درمان ها مقداري
انرژي درماني نيز انجام مي شود. يعني حتي پزشكي
كه دارو مي دهد و يا جراحي مي كند هم بدون آن كه
خودش آگاه باشد ، كم و بيش از اين طريق نيز روي
بيمار خود تأثير مي گذارد.
روش
هاي ديگر انرژي درماني عباتند از:
روش درماني رِي
كي
رِي
كي نوعي انرژي درماني است كه قدمتي بسيار ديرينه
دارد. عده اي سابقه تاريخي آن را به 2500 سال قبل
و برخي حتي تا ده هزارسال قبل مي دانند. در طول
اين دوران چند هزار ساله اين روش درماني در مقاطعي
فعال بوده و در زمانهائي به فراموشي سپرده شده
است. تا اينكه در اواخر قرن هجدهم ميلادي پزشكي
ژاپني به نام
دكترماكائواولسوني
اين روش را مجدداً به كار گرفت و آن را احياء
نمود. پس از دكتراولسوني شاگردانش
آقاي هاياشي
و سپس
خانم تاكاتا
به اشاعه اين روش درماني پرداختند، به طوري كه در
زمان حاضر صدها استاد ري كي در دنيا وجود دارند و
ده ها هزارنفر از اين روش براي درمان خود و ديگران
استفاده مي نمايند.
ري كي واژه اي ژاپني است كه از دو قسمت
ري
(به معناي علم ماوراءالطبيعه، نيروي اسرارآميز،
شعور الهي، آگاهي كامل يا علمي كه از طرف خداوند
به انسان عنايت مي شود) و
كي
(به معناي نيروي حيات) تشكيل شده است. كي همان
واژه اي است كه در سانسكريت به آن
پرانا
و در زبان چيني به آن
چي
مي گويند و در واقع همان انرژي غير مادي است كه
درمانگران از آن براي درمان بيماران استفاده مي
نمايند. اين انرژي هميشه و در همه جا وجود دارد و
با تمركز ذهن مي توان آن را هدايت كرد. در روش ري
كي، نيروي حيات بخش به صورت تغليظ شده در دست ها و
وجود درمانگر جريان پيدا مي كند و از طريق دست يا
ذهن او به بيمار منتقل مي گردد.
ري كي به هيچ مذهب و مسلكي وابسته نيست و به همه
موجودات زنده اعم از انسان و حيوان و گياه كمك مي
كند تا متعادل گرديده و تقويت شود و يا سلامت از
دست رفته خود را باز يابد و آن را حفظ كند. اين
انرژي كاملاً بي ضرر است، از هر مانعي مي تواند
عبور كند و در هر زمان يا مكاني مي تواند به كار
گرفته شود.
ري كي عشق و علاقه بدون قيد و شرط است كه با به
كار گيري آن جدا از بيماري هاي جسمي و رواني،
عادات ناخواسته مانند اعتياد به سيگار و الكل و
مواد مخدر را نيز مي توان كنار گذاشت.
حقيقت ري كي مانند ساير روش هاي درمانگري الهي
قابل تدريس نيست، بلكه يك
همسوئي
از استاد ري كي به شاگرد منتقل مي شود. در اين
مرحله با بازكردن چاكراهاي تاجي و قلب و كف دستها
پيوندي مبارك و ستودني بين شاگرد و منشاء ري كي
ايجاد مي شود. در اين همسوئي كه به كمك راهنمايان
انجام مي گيرد، انرژي هاي همسوكننده از طريق استاد
ري كي به طرف شاگرد جريان مي يابد كه اين جريان
توسط شعور الهي (يا همان ري) هدايت مي گردد. در
اين مراسم گاهي چشم سوم شاگرد باز مي شود و به كشف
و شهودهائي نائل مي گردد.
در روش درماني ري كي درمانگر فقط يك كانال انتقال
انرژي است و نبايد با بيماري و نشانه هاي بيماري
بجنگد. او فقط بايد انرژي را منتقل كند و منتظر
باشد كه جريان انرژي اثرات مطلوب خود را به جا
بگذارد. در ري كي تبادل انرژي بين درمانگر و
بيمار به عنوان يك اصل توصيه شده است و اغلب همين
مورد را به عنوان توجيه دريافت حق الزحمه
درمانگران مي دانند ، كه البته اين دستمزد مي
تواند به صورت دعا و طلب خير براي درمانگر نيز
باشد.
مجموعه سيستم كلاسيك ري كي از سه دوره تشكيل شده
است كه فاصله زماني بين دوره ها به خصوص دوره دوم
و سوم معمولاً طولاني است. هر فردي كه از نظر
روحي و معنوي خود را آماده و متمايل به گذراندن
دوره اول ري كي احساس نمايد قادر خواهد بود اين
دوره را زير نظر يك استاد ري كي شروع كند و براي
درمان خود و ديگران با به كار گيري دستها آموزش
ببيند. پس از همسوئي و جاري شدن انرژي در بدن،
تمام بدن پاكسازي مي شود و اين عمل حدود دو ماه به
طول مي انجامد.
درمان به روش ري كي با چهار جلسه درماني شروع
ميشود كه بايستي در چهار روز متوالي انجام گردد.
پس از يك هفته فاصله مجدداً درمان شروع مي شود كه
تعداد جلسات بستگي به وضع بيمار و واكنش بدن او در
مقابل انرژي دارد. پس از سه هفته درمان،
چنانچه لازم باشد تا زماني كه بيماري ريشه كن شود
ماهي يك جلسه درمان براي بيمار تجويز مي شود.
درمان به روش ري كي از راه دور نيز امكان پذير
است، كه با استفاده از عكس يا نام بيمار انجام مي
گردد. ري كي را مي توان با ساير روش هاي درمان
مانند دارو درماني يا جراحي و يا فيزيوتراپي تركيب
نمود و با هم انجام داد.
مكتب درمان خوزه سيلوا:
خوزه سيلوا در سال 1914 در لارودي تكزاس به دنيا
آمد. در چهار سالگي پدر خود را از دست داد و پس
از ازدواج مجدد مادرش براي زندگي نزد مادر بزرگش
رفت و ناچار شد از شش سالگي براي امرارمعاش شروع
به كار كند. اولين شغل او واكس زدن كفش ها بود و
بعد نظافتچي و روزنامه فروش و رفتگر شد. در هفت
سالگي روزي يك دلار درآمد داشت، ولي چون در كار
خود لياقت و كفايت بسيار نشان داد به زودي درآمدش
به روزي دو دلار رسيد. او به خاطر وضع بد مالي
خانواده اش به مدرسه نرفت. در دوازده سالگي
رانندگي آموخت و به خريد و فروش پرداخت. در هفده
سالگي درآمدش به حدي رسيد كه توانست اتومبيلي
براي خود بخرد و ضمن كار كردن با آن از خواهرش
خواست تا درس هائي را كه در مدرسه مي خواند به او
بياموزد. او ضمن كار كردن به مطالعات خود ادامه
داد و در حاليكه فرصت نشستن پشت ميز كلاس درس را
نداشت، يك دوره دروس الكترونيك را از طريق مكاتبه
گذراند. سپس وارد خدمت نظام وظيفه شد و در هنگام
مصاحبه ورودي با روانشناس ارتش به رشته روانشناسي
علاقمند گرديد و در زمان خدمت نظام وظيفه مطالعات
خود را به رشته روانشناسي و هيپنوتيزم متمركز نمود
و پس از آن سالها در اين زمينه تحقيق كرد. اين
مطالعات 22 سال ادامه يافت و در پايان اين مدت
خوزه سيلوا هيپنوتيزم را كنار گذاشت و كارهاي خود
را روي فعاليت مغز متمركز نمود. مردم او را يك
دانشمند مردمي مي خواندند زيرا هرگز تحصيلات
كلاسيك نداشت و به دانشگاه نرفت.
خوزه سيلوا سرانجام پس از سالها نتيجه مطالعات خود
را تدوين نمود و به نام
روش معالجه سيلوا
به جهانيان ارائه كرد. او كلاس هاي متعدد تشكيل
داد و به هزاران نفر روش درمان خودرا آموخت. اين
روش درماني به تدريج جهانگير شد و در سرتاسر دنيا
طرفداران بسياري پيدا كرد.
خوزه سيلوا مي گويد مغز انسان هم درست مثل قلب
ارتعاش دارد، با اين تفاوت كه اين ارتعاشات در مغز
تواتر بيشتري دارند. ضربان قلب بر حسب سيكل در
دقيقه و ارتعاشات مغز بر حسب سيكل در ثانيه محاسبه
مي شوند و ارتعاشات مغزي با وضعيت روحي فرد تغيير
مي كند.
امواج مغزي فردي كه بيدار است معمولاً حدود 20
سيكل در ثانيه است. هر موجي كه بالاي 14 نوسان در
ثانيه باشد موج "بتا" ناميده مي شود. امواج بتا
براي ارتباط با دنياي فيزيكي خارج هستند و با اين
امواج از حواس معمولي استفاده مي كنيم و از زمان و
مكان آگاهي مي يابيم. ارتعاشات كندتر بين 7 تا
14 سيكل در ثانيه امواج "آلفا" و امواج بين
4 تا 7 سيكل در ثانيه امواج "تتا" و امواج 3
سيكل در ثانيه و كندتر از آن امواج "دلتا" ناميده
مي شوند. امواج آلفا و تتا و دلتا براي ارتباط با
دنياي مادي و فيزيكي نيستند و هنگامي از آنان
استفاده مي كنيم كه آگاه از زمان و مكان نيستيم.
از اين امواج براي ديدن رويا و ارتباط روحي و شهود
استفاده مي شود كه با آگاهي دروني ما مرتبط است.
پائين ترين تواتر كه در خواب به آن بر مي خوريم
امواج دلتا است. وقتي كه مغز در جنين تكامل پيدا
مي كند و در ابتداي تولد فقط امواج دلتا وجود
دارند. با رشد كودك و استفاده از مغز تدريجاً
امواج با فركانس بيشتر پيدا مي شوند به طوري كه
بيشتر امواج مغزي از 3 تا 6 سالگي را امواج تتا
تشكيل مي دهند. از حدود يك و نيم سالگي امواج آلفا
نيز كم و بيش پيدا مي شوند كه
با
تكامل اين امواج قدرت فراگيري مغز بيشتر مي شود و
نيمكره راست مغز بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرد.
امواج آلفا در 6 و7 سالگي بيشترين امواج مغز هستند
و اگر در همين سنين به كودك بياموزيم كه از هر دو
نيمكره مغز براي فكر كردن استفاده كند اين قدرت
براي تمامي عمر نزد او باقي خواهد ماند. ولي
معمولاً كودك چنين شانسي ندارد و استفاده او از
نيمكره راست به تدريج كم مي شود، به نحوي كه 90
درصد انسان ها در سنين بلوغ و پس از آن فقط از
نيمكره چپ مغز براي فكر كردن استفاده مي كنند. در
حالت آرامش فركانس امواج مغز ما بيشتر شامل امواج
آلفا يعني 7 تا 14 سيكل در ثانيه است. در اين
حالت هردو نيمكره مغز فعاليت دارند و داراي بهره
هوشي بالاتري هستيم و مشكلات را راحت تر مي توانيم
حل كنيم.
خوزه سيلوا ثابت كرده است كه با به كارگيري روش او
مغز وارد مرحله آلفا مي شود و سمت راست مغز كه
غريزي و شهودي و خلاق است به كار مي افتد. او كه
يك مسيحي مومن و معتقد است در طي مطالعات خود به
اين نتيجه رسيده است كه قدرت خارج كردن هياهوي
مسائل دنياي خارج و پرداختن به درون همان است كه
عيسي مسيح (ع) گفت كه "بهشت در درون ما است". خوزه
سيلوا به اين نتيجه رسيده است كه جهان هستي بوسيله
يك نيروي متفكر و آگاه ساخته شده و به همين دليل
كساني كه در دانش متافيزيك كار مي كنند در مي
يابند كه روز به روز فاصله بين علم و مذهب
كوتاهتر مي شود. او معتقد است كه قدرت عيسي مسيح (ع)
در استفاده از نوعي انرژي بوده است كه با آن مي
توانسته دردها و بيماري ها را از بين ببرد.
اساس كار خوزه سيلوا نيز انتقال انرژي است كه اين
كار را مي توان هم بر بالين بيمار و هم از راه دور
انجام داد. او مي گويد: "مي توان از انرژي روحي
براي تغيير ماده استفاده كرد..... آنچه كه مهم است
آنستكه هرگز نمي توان از اين انرژي براي مقاصد
منفي استفاده نمود، زيرا چنين كاري برخلاف قوانين
حاكم بر طبيعت است."
درمان طبق روش خوزه سيلوا بر دو نوع است: اول
درمان بر روي خود و دوم درمان بر روي ديگران.
درمان بر روي ديگران نيز شامل دو نوع درمان از
نزديك و درمان از راه دور مي شود.
اول،
درمان بر روي خود
خوزه سيلوا مي گويد: "ما از كودكي مي آموزيم كه
چگونه بيمار شويم، يعني مغز ما را براي اين كار
برنامه ريزي مي كنند. مثلاً اين جمله كه اگر
پاهايت را خيس كني سرما مي خوري يك برنامه ريزي
است. يا مثلاً وقتي كه مي بينيم ديگران بيمار شده
اند و بيماريشان را در خودمان به تصوير مي كشيم.
نگراني هم نوعي برنامه ريزي است. بايد بدانيم كه
برنامه ريزي هاي منفي نتايج ناخوشايندي دارند، در
حاليكه برنامه ريزي هاي مثبت نتايج سازنده مي
توانند داشته باشند. اگر مي خواهيد به نتايج مثبتي
برسيد، كارهائي را كه مي گويم به مدت چهل روز
دنبال كنيد: وقت بيداري صبح خود را طوري برنامه
ريزي كنيد كه پس از شستن دست و رو و اجراي
دستوراتي كه مي گويم وقت كافي براي خوردن صبحانه و
رفتن به سر كار خود داشته باشيد. شروع كار به اين
ترتيب است كه چشم هاي خود را ببنديد و سر را در
زاويه حدود بيست درجه با افق قرار دهيد. سپس به
آهستگي از صد تا يك بشماريد، به طوري كه فاصله بين
هر دو شماره حدود يك ثانيه باشد. به شماره يك كه
رسيديد تصويري از خود را كه جوان وشاداب و سالم و
جذاب است در فكر مجسم كنيد و به خود بگوئيد "من
هميشه مغز و بدني سالم خواهم داشت. حالا از يك تا
پنج مي شمارم. وقتي كه به شماره پنج رسيدم چشم
هايم را باز كرده و در سلامتي كامل خواهم بود".
وقتي كه شمارش از يك تا پنج را شروع كرديد، به
شماره دو كه رسيديد تكرار مي كنيد "وقتي كه به
شماره پنج رسيدم چشم هايم را باز كرده و در سلامتي
كامل خواهم بود". وقتي كه به شماره پنج رسيديد
چشم هايتان را باز كرده بگوئيد "من كاملاً
بيدارم. احساس كامل بودن و سالم بودن مي كنم."
اين كار براي چهل روز انجام مي شود. ده روز اول
از صد تا يك بشماريد. ده روز دوم از پنجاه تا يك
بشماريد. ده روز سوم از بيست وپنج تا يك و ده روز
آخر از ده تا يك شمارش كنيد. پس از چهل روز همين
روش را فقط با شمارش از پنج تا يك ادامه دهيد."
با انجام دستورات خوزه سيلوا در اين چهل روز مغز
عادت مي كند كه در فركانس آلفا عمل كند و شخص
بهبود دلخواه را به دست خواهد آورد. البته مسئله
هميشه به اين سادگي نيست و در اين مسير به تمركز
احتياج داريم. براي از بين بردن يك بيماري خاص
بايد تصور خلاق داشته باشيم. مثلاً براي از بين
بردن سنگ كيسه صفرا مي توانيم تجسم كنيم كه سنگ
هارا در دست خود گرفته و خرد مي كنيم تا به راحتي
از كيسه صفرا دفع شود. خوزه سيلوا كليد موفقيت را
در آرامش عضلاني و روحي مي داند. او ماجراي يكي
از بيمارانش را به اين شرح در كتاب خود نوشته است:
در آوريل 1975 م.ب. 24 ساله براي جراحي در يكي از
بيمارستان هاي فيلادلفيا آماده مي شد. پزشكان
تشخيص داده بودند كه توموري در نخاع او در ناحيه
گردن وجود دارد كه او را به تدريج فلج مي كند. پس
از جراحي دكترش اين خبر بد را به او داد كه
نتوانسته تومور را بيرون بياورد چون به نخاع
چسبيده است و فقط توانسته اند از تومور تكه برداري
كنند. تكه برداري نشان داد كه تومور سرطاني است و
به او گفتند كه حد اكثر يكسال بيشتر زنده نخواهد
ماند. ولي يكسال بعد، در سالگرد عمل تكه برداري،
دكترها در معاينه آثاري از تومور پيدا نكردند.
آنها فكر مي كردند كه در تشخيص قبلي اشتباهي رخ
داده است، ولي اينطور نبود. م.ب. براي معالجه از
روش سيلوا استفاده كرده بود. او ده ماه پس از
جراحي با اين روش آشنا شد و يك دوره آموزشي ديد و
دو ماه به آنچه كه آموزش ديده بود عمل كرد. او مي
گويد: "سه بار در روز، هر بار 15 دقيقه، هنگام
بيدار شدن از خواب و بعد از نهار و قبل از خواب شب
عميقاً به خود آرامش مي دادم. اين كار را از شل
كردن عضلات سر شروع كرده و سپس عضلات گردن و شانه
و به تدريج تمام بدن را آرام مي كردم. وقتيكه
كاملاً آرام مي شدم بدن خود و تومور را مجسم مي
كردم و در ذهن خود مي ديدم كه تومور كوچكتر مي
شود. در هر دوره از اين آرامش تومور را كوچكتر مي
ديدم. همچنين دستگاه ايمني بدنم را مجسم مي كردم
كه گلبول هاي سفيد به سلول هاي سرطاني هجوم برده
آنها را از بين مي برند و سپس به خود مي گفتم كه
سلول هاي سرطاني دارند از بدن من خارج مي شوند و
مرتب به خودم تكرار مي كردم كه حال من روز به روز
بهتر مي شود."
وقتيكه م.ب. اين تمرينات فكري را براي پزشكان خود
تعريف مي كرد آنان از اطاق بيرون رفتند. آنان حتي
حاضر نبودند به آنچه كه ميگفت گوش كنند، زيرا اين
پديده براي آنان كاملاً ناشناخته و غير قابل قبول
بود. تعداد خيلي كمي از پزشكان هستند كه باور
دارند مغز ما مي تواند بدن ما را درمان كند. اين
اصول هنوز وارد كتب دانشگاهي نشده و هنوز در
دانشكده هاي پزشكي تدريس نمي شود.
خوزه سيلوا در بخش هفتم كتاب "شما اي شفاگر" مي
نويسد: "دكتر
روپرت شلدريك
يكي از چند دانشمندي است كه در حال تحقيق در اين
زمينه است و معتقد است كه همه ما داراي يك ميدان
آگاهي هستيم كه او آن را
ميدان شكل ساز
مي نامد. آزمايشات زيادي وجود اين ميدان را تأييد
كرده اند. اين ميدان مي تواند باعث سلامت خودمان و
ديگران شود."
دوم،
درمان بر روي ديگران
روش درماني سيلوا بر روي ديگران شامل دو نوع
درمان از راه دور
و
درمان از نزديك
است. در درمان از راه دور:
1- ابتدا وارد مرحله آلفا شويد.
2- خواسته خود را مبني بر ياري و كمك، بر اساس
اعتقادات خود در فكر مجسم كنيد و با كلمات ادا
نمائيد.
3- خواسته خود را با تجسم و تخيل تقويت كنيد.
نبايد موضوع ديگري را در خيال خود مجسم كنيد يا به
چيز ديگري فكر كنيد. مثلاً اگر دوست يا فاميلتان
بيمار است، در فكرتان قوياً آرزو كنيد كه او بهبود
مي يابد. تأكيد كنيد كه اين واقعه در حال وقوع
است. اين كار
را مي توانيد در دو مرحله انجام دهيد:
الف - عضو بيمار را مجسم كنيد.
ب - مجسم كنيد كه اين عضو به حالت اول و سلامت
برگشته است.
در روش درمان از نزديك خوزه سيلوا به شاگردانش مي
آموزد كه ارتعاشات مغزي خود را روي دست هاي خود
نيز ايجاد كنند. يعني ارتعاش دست خود را به ده سيكل
در ثانيه برسانند. در اين حالت دست و مغز شفاگر
هماهنگ مي شوند و هاله شفاگر با اين فركانس به
ارتعاش در مي آيد و او مي تواند با گذاشتن دست خود
روي عضو بيمار آن را معالجه كند. او مي گويد
هنگام انتقال انرژي از طريق مستقيم بهتر است كه هم
شفاگر و هم بيمار در فركانس آلفا باشند و اگر
بيمار با اين روش آشنا نيست فقط چشم هاي خود را
ببندد.
خوزه سيلوا مي گويد: "ما مي توانيم با استفاده از
مغزمان زندگي طولاني تر و شاداب تري داشته باشيم.
روش سيلوا جادوگري نيست. در بدن ما هيچ مسئله
جادوئي وجود ندارد. مهم آشنا كردن مردم با قدرت
فكري خودشان است، تا همگي بتوانند از محدوديت هاي
فكري موجود رها شده و عادات بيهوده خود را ترك
كنند و به سطوح بالاتري از موفقيت و خلاقيت
برسند."
مكتب درماني كوك سوئي
كوك سوئي در فيليپين متولد شد و به گفته خود فن
درمان با انرژي را نزد اساتيد چيني در چين
فراگرفت. استاد اصلي او
ميلينگ
نام داشت. او بيست سال از عمر خود را صرف كار و
تحقيق در اين زمينه نمود و اطلاعات خود را به
صورت كتابي به نام
درمان با پرانا
در دسترس عموم قرار داده است كه توسط انتشارات
ساموئل وايزر منتشر گرديده
است.
اين كتاب جنبه آموزشي بسيار قوي دارد. در اين
كتاب به نحوي
زيبا و منسجم اساس كار انرژي درماني، همراه با
تصاويري مناسب و گويا به رشته تحرير در آمده است،
به صورتي كه براي هر فردي قابل استفاده است
(شكل 1).
به علاوه در اين كتاب نحوه درمان انواع بيماري ها
به صورت اختصاصي نيز تشريح شده است.
كوك سوئي در مورد خود مي گويد: "نه روشن بين هستم
و نه قدرت روحي فوق العاده اي دارم. من فكر مي كنم
هر كسي كه تمركز كافي براي خواندن يك كتاب را
داشته باشد مي تواند اين علم را فرا گيرد، به شرطي
كه واقعاً بخواهد و خود را
تزكيه
كند." دركتاب درمان با پرانا، ياد گيري اين فن به
سه دوره مبتدي و متوسطه و عالي تقسيم شده است.
در قسمت انرژي درماني براي افراد مبتدي، اساس كار
انرژي درماني تشريح شده است. در قسمت انرژي
درماني در حد متوسطه، انواع روش هاي نفس كشيدن
براي كسب انرژي و چند نوع مراقبه و ورزش هاي جسمي
تشريح شده است. همچنين در اين قسمت خوددرماني و
روش هاي درمان از راه دور مورد بحث قرار گرفته
است. در قسمت انرژي درماني پيشرفته، درمان با رنگ
هاي مختلف انرژي، انواع رنگ ها و موارد استفاده
هريك ، نحوه باز كردن چاكراها و انرژي درماني
پيشرفته روي انواع بيماري ها مورد بحث و بررسي
قرار گرفته است.
شكل 1: گرفتن پرانا از زمين. (كتاب درمان با
پرانا، نوشته كوك سوئي).
كوك سوئي مي گويد افرادي كه نمي خواهند اين نوع
درمان را به عنوان كار اصلي خود داشته باشند مي
توانند آن را فرا گرفته و لااقل در خانواده خود آن
را به كار ببندند. او كار خود را بر اساس كار روي
هاله انساني و چاكراها اعمال مي كند. هاله بدن را
بيوپلاسميك
مي داند و مي گويد: "روشن بينان با قدرت روحي كه
دارا شده اند قادرند ببينند كه همه افراد توسط يك
قالب نوري احاطه شده اند. اين
قالب
علاوه بر اينكه در اطراف بدن است در اعضاء بدن نيز
وجود دارد"، يعني ما علاوه بر چشم هاي فيزيكي چشم
هاي بيوپلاسميك و همانند طحال خود طحال بيوپلاسميك
داريم كه او آنها را
همتاي بيوپلاسميك
مي نامد. كانال هاي بيوپلاسميك مانند رگ هاي بدن
فيزيكي كه خون در آنها جاري است در بدن قرار دارند
كه بيوپلاسما در آن جريان پيدا مي كند و در سرتاسر
بدن پخش مي شود. انرژي توسط چرخه هاي بيوپلاسميك
كه به آنها چاكرا مي گويند وارد و خارج بدن مي
شود.
بدن بيوپلاسميك و بدن فيزيكي به قدري به هم وابسته
اند كه هر عاملي كه روي يكي از آنها اثر بگذارد
روي ديگري نيز تأثير مي كند. مثلاً اگر حنجره
بيوپلاسميك دچار اختلال شود تظاهرات آن به صورت
سرفه و لارنژيت در بدن فيزيكي بروز مي نمايد. اگر
جائي از بدن زخم شود از آن ناحيه پرانا به
خارج منتشر مي شود. روشن بينان مي بينند كه بدن
فيزيكي از روي بدن بيوپلاسميك قالب ريزي شده و شكل
گرفته است و همچنين افكار ارادي و غيرارادي هر فرد
روي بدن بيوپلاسميك او اثر گذاشته و تغييراتي
ايجاد مي كند. بنابراين:
1- بدن زنده در حقيقت دو بدن است، يكي جسم قابل
رويت فيزيكي و ديگري جسم اثيري.
2- جسم اثيري وسيله انتقال پرانا يا انرژي معنوي
است.
3- پس از قطع اعضاء فيزيكي، جسم اثيري باقي مي
ماند و به همين جهت شخصي كه قطع عضو شده هنوز آن
عضو را حس مي كند و يا در آن ممكن است درد احساس
نمايد.
كوك سوئي معتقد است كه پرانا از محيط اطراف يا
خورشيد يا درختان مي تواند گرفته شود و طريقه
گرفتن انرژي را توسط تنفس ريتميك در كتاب خود شرح
مي دهد.
مراحل درمان در روش كوك سوئي به شرح زير است:
1- دعا و توجه به خداوند.
2-حساس كردن دست ها براي دريافت انرژي و معاينه
هاله بيمار.
3- بررسي هاله بيمار.
4- تميز كردن موضعي يا عمومي هاله بيمار.
5- دادن انرژي به بيمار.
5-
تثبيت انرژي داده شده به بيمار.
كوك سوئي معتقد است هر درمانگر بايد در درجه اول
به خداوند و در درجه دوم به كار خود عميقاً و
قلباً و صددرصد معتقد باشد. دعا و توجه به خدا
قبل از شروع كار جزء اصول كار او است. او مي گويد:
"شما هر مذهبي كه داريد، مي توانيد با توجه به آن
دعاي مورد نظر خود را بخوانيد. من معمولاً از اين
دعا استفاده مي كنم: خداوندا، مرا وسيله شفا قرار
ده و رخصت عطا فرما كه تمام وجودم پر از شفقت براي
رنج ديدگان شود. بارلها،
اجازه فرما كه قدرت شفاي تو و قدرت بازسازي تو از
طريق وجود من منتقل شود. با همه ايمانم ترا شكر مي
كنم."
تميز كردن هاله ها شامل زدودن مواد زائد
بيوپلاسميك است. اين مواد مي توانند براي درمانگر
نيز بيماري ايجاد كنند و بنابراين بايستي دور
ريخته شوند. كوك سوئي مي گويد آب اين مواد آلوده
را در خود حل مي كند و افزودن كمي نمك به آب كمك
مي كند تا اين مواد حل شده ديگر خاصيت بيماريزائي
نداشته باشند. به همين جهت درمانگر با دست خود
هاله بيمار را پاك مي كند و مواد زائد بيوپلاسميك
را در يك سطل حاوي آب نمك مي اندازد.
كوك سوئي مي گويد درمانگر بايستي اصول اخلاقي زير
را رعايت كند:
1- اين وظيفه درمانگر است كه بيمار را از
بيماري نجات دهد.
2- درمانگر اجازه دارد مبلغ عادلانه اي را در
مقابل كارش از بيمار دريافت نمايد، ولي هرگز نبايد
مبالغ هنگفتي را كه پرداخت آن براي بيمار ميسر
نيست مطالبه كند.
3- تحت هيچ شرائطي درمانگر حق ندارد بيماري را كه
به دليل فقر هزينه پرداخت معالجه را ندارد رد كند.
4- درمانگر بايستي تمام اطلاعات مربوط به بيماري
مراجعين را مانند رازي بسيار محرمانه حفظ كند.
5- تحت هيچ شرائطي درمانگر حق ندارد از انرژي اي
كه در اختيار دارد سوء استفاده نمايد.
مكتب انرژي درماني باربارا
برنان
باربارا برنان فيزيكدان و متخصص فيزيك اتمسفر است
كه قبلاً مدت پنج سال در سازمان فضائي آمريكا كار
مي كرد و به علاوه دوره هاي چندين ساله را نيز در
بيوانرژتيك، ماساژدرماني، آناتومي و فيزيولژي،
تكنيك هاي آرامش، روانشناسي وهوميوپاتي گذرانده
است.
او مي گويد: "من به راحتي درمانگر نشدم. براي
درمانگر شدن هم به مطالعات و دروس جسمي، و هم به
مطالعات و درس هاي روحي احتياج داريم. اولين باري
كه با پديده هاي روحي روبرو شدم با ديد شك و ترديد
به آنها نگريستم. آن موقع مطالعاتي در اين مورد
نداشتم. در مورد معجزات انبياء و اولياء مطالبي
خوانده بودم، ولي اينها وقايعي بودند كه در گذشته
اي دور و براي افرادي كه نمي شناختم اتفاق افتاده
بودند و من به عنوان يك فيزيكدان براي قبول آنها
به دليل عيني احتياج داشتم. بنابراين شروع به
مطالعه و جمع آوري اطلاعات نمودم كه ببينم آنچه
اتفاق مي افتد حقيقي است يا غيرحقيقي، و در صورتي
كه واقعاً وجوددارد طبق چه منطق و ضوابطي است، چون
به اين گفته اينشتين اعتقاد دارم كه خداوند با
جهان تاس بازي نمي كند. در نهايت آنچه يافتم اين
بود كه پديده هاي مافوق الطبيعه وجود دارند و
مانند فيزيك پيرو قوانين مشخص و معين هستند.
هميشه پس از اينكه در مورد مطلبي مشاهده و تحقيق
مي كردم كتابي در آن مورد به دستم مي رسيد كه
مشاهدات مرا تأييد مي كرد. گوئي دستي نامرئي در
كار بود كه مي خواست مطمئن شوم آنچه كه پيدا مي
كنم نتيجه مطالعه يك كتاب و تلقين مطالب آن به من
نيست. اعتقاد راسخ دارم كه هميشه نيروئي راهنماي
من بوده است كه در فراز و نشيب زندگي مرا هدايت
كرده و در تجارب جديد و آموزش مطالب جديد و رشد و
تكامل من به عنوان يك انسان، راه را به من نشان
داده است."
به عقيده برنان بيماري در نتيجه خروج از اعتدال
عارض مي شود و خروج از اعتدال وقتي پيدا مي شود كه
ما حقيقت وجودي خود را فراموش كنيم. به عبارت ديگر
هروقت كه ما حقيقت وجودي خود را فراموش مي كنيم،
تغييراتي در افكار و رفتار ما پيدا مي شود كه منجر
به روش هاي غلط در زندگي و در نتيجه بيماري مي
گردد. بنابراين هر بيماري را مي توان به مثابه
هشداري در مورد انحراف از اعتدال به حساب آورد كه
راه درمان نيز در علائمش
عيان
است.
باربارا برنان سالها با همكاري دانشمندان ديگر بر
روي هاله هاي انسان مطالعه و بررسي كرده است. او
معتقد است هاله هاي انسان را تنها يك ميدان نبايد
در نظر گرفت، بلكه هاله ها عين زندگي هستند. هر
لايه از هاله هاي انسان را مي توان يك بدن در نظر
گرفت كه شباهت ها و عدم تشابهاتي با بدن فيزيكي
انسان دارند و هر لايه خود شامل دنيائي است كه با
دنياي هاله هاي ديگر مرتبط است. هر مفهوم يا
اعتقادي بايد به
تدريج
از دنياي لايه هاي بالاتر به دنياي هاله هاي پائين
تر راه پيدا كند، تا زماني كه در جسم فيزيكي
متبلور شود(شكل
2).
انواع بيماري ها نيز به همين ترتيب از لايه هاي
بالاتر به جسم فيزيكي مي رسند و تظاهرات فيزيكي
پيدا مي كنند و به همين علت درمان اين بيماري ها
هم بايستي از لايه هاي بالاتر شروع شود. حتي قبل
از شروع بيماري ها در جسم فيزيكي، علائم و شواهد
آن در لايه هاي هاله و چاكراها توسط افراد روشن
بين
و پرتوبين
قابل رويت است. اين علائم به صورت ركود انرژي،
تغيير رنگ انرژي از رنگ هاي روشن به رنگ هاي تيره
و تغييرات شكل چاكراها ديده مي شود. انرژي درماني
از سه راه مي تواند بيش از ساير روش هاي درمان به
بيماران كمك كند:
1- ديد وسيعتري از علت بيماري و راه درمان آن
ارائه مي دهد.
2- امكان تشخيص بيماري از طريق دسترسي مستقيم به
اطلاعاتي كه در علوم ديگر قابل حصول نيست وجود
دارد.
3- از امكانات روحي خود بيمار نيز براي درمان
استفاده مي شود.
برنان مي گويد: "پزشكي امروز اغلب به درمان علامتي
بيماري ها مي پردازد و از عوامل اصلي اغلب بيماري
ها بي اطلاع است. به علاوه در پزشكي امروزي از
ارتباط انساني پزشك و بيمار كاسته شده و فن آوري
جديد پزشكي نيز به اين جدائي افزوده است. اگر
پزشكان و درمانگران با يكديگر همكاري كنند بيماران
بيشترين نتيجه ممكن را مي توانند بگيرند.
درمانگران با ديد وسيعتر خود در تشخيص علت بيماري
ها مي توانند مسائلي را مورد توجه قرار دهند كه
پيشرفته ترين فن آوري پزشكي امروزي نيز از تشخيص
آن عاجز است. به علاوه بسياري از بيماري هائي كه
در پزشكي امروزي درماني براي آنان متصور نيست از
انرژي درماني مي توانند نتيجه بگيرند. در مقابل
عده اي از بيماري ها نيز توسط پزشكان بهتر و
سريعتر قابل درمان هستند و پزشكان با دانش وسيع
خود مي توانند در تجزيه و تحليل هاله ها و يافتن
قوانين حاكم بر آنها به درمانگران كمك كنند. از
آنجائي كه اولين هاله انسان بسيار شبيه به جسم
فيزيكي است، به نظر مي رسد بهتر است مطالعه از
همين هاله شروع شود."
به عقيده برنان راه هاي مختلف براي دستيابي مستقيم
به علت بيماري ها وجود دارد و اين كار از راه دور
نيز امكان دارد، همانگونه كه درمان از راه دور نيز
ممكن است (اگرچه تأثير آن كمتر است). او در
كلاسهاي خود تأكيد زيادي به تمرين براي تقويت
دريافت هاي ماوراء حسي (خارج از حواس پنجگانه)
دارد. به عقيده او مراقبه يكي از بهترين راه هاي
تقويت دريافت هاي فراحسي است.
آماده شدن براي درمان. يك درمانگر براي نتيجه گيري
بهتر ابتدا بايستي خود را آماده درمان كند. براي
آمادگي درمانگر كارهاي زير لازم است:
1- ورزش هاي خاص روزانه براي باز كردن مجاري
انتقال انرژي و باز كردن چاكراها.
2- تكنيك هاي تنفسي براي ذخيره كردن انرژي و باز
كردن چاكراها.
3- مراقبه روزانه.
شكل 2: ارتباط هاله ها و چاكرا ها. از كتاب دست
هاي نور نوشته باربارا برنان.
مراحل درمان نيز به روش باربارا برنان به ترتيب
زير است :
1-
بررسي كلي هاله ها و چاكراهاي بيمار
با "ديدن"
يا استفاده از
پاندول.
در معاينه با پاندول از تداخل ميدان انرژي درمانگر
با ميدان انرژي بيمار استفاده مي شود. پاندولي كه
بالاي بدن شخص نگهداشته مي شود در اثر اين تداخل
به حركت در مي آيد و نوع و شدت اين حركت بيانگر
بيماري يا سلامت آن قسمت از بدن مي تواند باشد.
طول نخ پاندول حدود 15 سانتيمتر بايد باشد. ته
پاندول بايد نزديك به سطح بدن باشد ولي بدن را لمس
نكند. مهمترين مسئله در مورد معاينه با پاندول
آنستكه بايستي ذهن را از پيش داوري در باره وضع
عضو مورد درمان خالي نمود، اين مشكلترين قسمت كار
با پاندول است و احتياج به تمرين و ممارست دارد.
در اين هنگام انرژي درمانگر در ميدان انرژي پاندول
جاري مي شود و با ميدان انرژي قسمت مورد معاينه
تداخل مي كند و باعث حركت پاندول مي شود.
سه نكته در مورد حركت پاندول بايستي مورد توجه
قرار گيرد:
الف -
مسير حركت،
كه ممكن است به صورت دايره يا بيضي و يا يك خط
مستقيم باشد.
ب -
جهت حركت،
كه ممكن است در جهت حركت عقربه هاي ساعت يا خلاف
جهت حركت عقربه هاي ساعت و يا نامنظم باشد.
پ
-
شدت حركت،
كه ممكن است كم يا زياد باشد.
انواع حركت پاندول در معاينه چاكراها :
چاكرا
باز و سالم است. شخصيت متعادل است.
چاكرا
باز و سالم است. قسمت فعال شخصيت (مذكر - يانگ)
قويتر است.
چاكرا باز و سالم است. قسمت حساس شخصيت (مونث -
يين)
قويتر است.
چاكرا
باز و سالم است. درون گرائي و كاهش ارتباط با
ديگران دارد.
چاكرا
باز و سالم است. درون گرائي و كاهش ارتباط با
ديگران دارد.
چاكرا بسته و بيمار است.
چاكرا بسته و بيمار است. بيمار اگرسيو است.
چاكرا بسته و بيمار است. بيمار پاسيو است.
چاكرا بسته و بيمار است. درون گرائي و كاهش
ارتباط با ديگران دارد.
چاكرا بسته و بيمار است. درون گرائي و كاهش ارتباط
با ديگران دارد.
چاكرا بيمار است. درون گرائي و كاهش ارتباط با
ديگران دارد.
چاكرا بيمار است. درون گرائي و كاهش ارتباط با
ديگران دارد.
چاكرا بيمار است. بيمار پاسيو-اگرسيو (بيشتر
اگرسيو)است.
چاكرا بيمار است. بيمار پاسيو-اگرسيو (بيشتر
پاسيو)است.
چاكرا كاملاً بسته است و اصلاً كار نمي كند.
بيمار دستخوش تغييرات شديد در جهت مثبت،
مربوط به همين چاكرا است.
بيمار دستخوش تغييرات شديد در جهت منفي،
مربوط به همين چاكرا است.
2-
همطراز نمودن انرژي درمانگر با انرژي بيمار و
ميدان انرژي جهاني:
اين كار با دعا آغاز مي شود. پس از آن بيمار روي
تخت معاينه به پشت مي خوابد و درمانگر روي صندلي
مي نشيند و كف پاهاي بيمار را به دست مي گيرد و پس
از تمركز و چند تنفس عميق برروي ميدان انرژي خود و
بيمار و ميدان انرژي جهاني تمركز مي كند و انرژي
را در بدن بيمار جاري مي سازد. پس از اين مي توان
با لمس نقاط مختلف كف پاي بيمار يك بررسي كلي از
سلامت يا بيماري اعضاء بدن بيمار انجام داد.
3-
پاك كردن هاله هاي بيمار:
در مكتب انرژي درماني باربارا برنان پاك كردن هاله
ها از پا به طرف سر انجام ميشود. وي معتقد است كه
چون اين راه و جهت معمول حركت انرژي است، بنابراين
طبيعي تر و بهتر است.
|