|
نظريات
استاد پرورنده در مورد منشاء بيماري ها
هريك از اعضاء بدن اين وظيفه را به عهده دارند
كه
به كمك عضوي كه كارش مختل شده است بروند. مثلاً
لوزالمعده نقش بزرگي در باز كردن عروق قلب دارد.
آنزيم ليپاز كه توسط لوزالمعده ساخته ميشود
ماموريت دارد كه عروق قلب را باز نگهدارد. همچنين
لوزالمعده قادر است بيماري شل شدن يا بزرگ شدن قلب
را درمان كند. لوزالمعده
حساس ترين عضو بدن است و خيلي زود در اثر بيماري
هاي جسمي و فشار هاي روحي صدمه مي خورد. به گفته
استاد پرورنده لوزالمعده عضو بسيار مهربان و در
عين حال نازك نارنجي است. ترس باعث اختلال در كار
غدد فوق كليه و ترشح آدرنالين از غدد فوق كليه،
باعث آزردگي لوزالمعده مي شود كه مي تواند باعث
بروز ديابت و يا تشديد آن گردد. اسهال هايي كه
ريشه عصبي و روحي دارند بايستي حتماً از طريق
درمان لوزالمعده درمان شوند.
كليه ها مستقيماً و بدون توليد آنزيم خاصي در
برطرف كردن اختلالات مفصل ها و آرتريت نقش دارند و
غدد فوق كليه در برطرف كردن اختلالات عصبي و رواني
موثر
هستند.
كلاً هيچ بيماري عصبي-رواني وجود ندارد كه در آن
كار غدد فوق كليه در ابتدا مختل نشده باشد. علت
بيماري هاي مربوط به سترس نيز اختلال در غدد فوق
كليه است. اختلال مستمر در غدد فوق كليه ميتواند
منجر به صدمه غده لوزالمعده (در سلولهاي آلفا يا
بتا يا هر دو) شود كه آنوقت موجب بيماريهاي ديگري
خواهد شد. مثلاً گاهي علت بيماري قند، استرس و
فشار عصبي است. با ادامه اختلال غدد فوق كليه
اشكالاتي درساير نقاط بدن نيز ايجاد ميگردد. حتي
درصدي از سرطان ها نيز مربوط به اختلال غدد فوق
كليه است.
تداعي معاني در ادامه اختلال غدد فوق كليه خيلي
موثر است. وقتي كه انسان مي ترسد غدد فوق كليه
ماده اي ترشح مي كنند. مثلاً بعضي افراد از سگ مي
ترسند و هر بار با شنيدن صداي سگ غده فوق كليه
آنان شروع به ترشح آدرنالين مي كند. سگ ها با
استشمام مواد ترشح شده از بدن اين افراد كه نتيجه
ترس است
و همچنين با ديدن تغيير رنگ هاله اين افراد (كه
زرد رنگ مي شود)
بيشتر به آنها حمله مي كنند. اگرما ترسي از سگ
نداشته باشيم و يا ياد بگيريم كه چگونه از سگ
نترسيم اين ماده در بدن ما ترشح نخواهد شد،
هاله ما تغيير رنگ نخواهد داد
و سگ ها نيز در مقابل ما چنين عكس العملي را نشان
نخواهند داد.
تكرار ترس در اثر تاثير مستقيم موارد تنش زا يا در
اثر تداعي معاني باعث ترشح مكرر اضافي از غدد فوق
كليه مي شود و اين ترشحات اندام هاي مختلف بدن را
مي توانند مسموم كنند و تدريجاً كار آنان را مختل
نمايند. به اين ترتيب افرادي كه ترس هاي متعدد
دارند دچار انواع بيماري ها مي شوند.
خشم نيز باعث ترشح غدد فوق كليه مي شود و اشخاص
خشمگير در معرض بيماري هاي مختلف قرار دارند.
حسادت و كينه و نفرت نيز از طريق تحريك غدد فوق
كليه منجر به تغييراتي در مغز و رگها و قلب مي
گردد و بيماري هاي ديگري را موجب مي شوند. بيماري
كرون نيز به علت فشار اضافي روي غدد فوق كليه
ايجاد مي شود (كه پزشكي امروز هنوز در اين مورد
اطلاعي ندارد). به همين جهت در همه مذاهب الهي
انسان از احساس هاي منفي مانند بخل و حسد و نفرت و
خشم منع شده و تشويق شده است كه در خود عواطف
واحساس هاي خوب مانند عشق و شادماني و بخشش و
شكيبائي را پرورش دهيم.
آمارنشان مي دهند كه افراد مذهبي سالم تر از اشخاص
غير مذهبي هستند و عمر طولاني تري دارند.
تقريباً 40% ازبيماريهاي بشر مربوط به اختلال در
كار دستگاه گوارش ميشود. پرخوري يكي از عوامل اين
اختلال است. خوردن غذاهاي نامناسب عامل ديگري
است. پر خوري باعث فشار اضافي روي معده و روده ها
و كبد و لوزالمعده مي شود. بدن غذاي مازاد بر مصرف
را به صورت چربي ذخيره مي كند و قرار گرفتن چربي
در جدار عروق باعث سكته قلبي و سكته مغزي و دردهاي
مختلف در بدن مي شود. پر خوري همچنين باعث
فشاراضافي روي عصب واگ مي شود. عصب واگ يا دهمين
عصب مغزي ، مهمترين عصب پاراسمپاتيك بدن است كه
بخش وسيعي از گلو و گردن و قفسه سينه و قلب و
احشاء داخل شكم را تحت تاثير خود دارد. با تحريك
اضافي عصب واگ، مغز نيز دچار
اختلال مي شود.
خوردن مواد پروتئيني زياد براي دستگاه گوارش و
بدن مضر است، به استثناء كودكان تا سن پانزده
سالگي كه احتياج به مواد پروتئيني بيشتري دارند.
بانواني كه مواد پروتئيني زياد مصرف مي كنند مي
توانند دچار اختلال در غده هيپوفيز وافزايش ترشح
پرولاكتين شوند. افزايش ترشح پرولاكتين باعث
جلوگيري از حاملگي و حتي به ندرت ايجاد تومور در
هيپوتالاموس مي گردد. پس از سن پانزده مصرف گوشت
قرمز بيش از هفته اي يك يا دو بار مورد احتياج
نيست و حتي مضر است. پس از پانزده سالگي تقريباً
80% رژيم غذائي شخص بايد سبزيجات و ميوجات و
حبوبات باشد و گوشت مصرفي هم بهتر است گوشت سفيد
باشد.
خام خواري و گياهخواري به صورت مطلق كار درستي
نيست. برخي غذاها اگر به صورت خام مصرف شوند باعث
اختلال در دستگاه گوارش مي شوند و به علاوه مواد
مغذي آنان نيز جذب بدن نمي شود. مثلاًسيب زميني
وشلغم و چغندر كه داراي مواد مفيدي هستند لازم است
كه ابتدا پخته شوند. به خصوص در سالهاي اول زندگي
اطفال احتياج به غذاي پخته دارند و دستگاه گوارش
آنان قادر به تحمل اغلب غذاهاي خام نيست. گوشت
ماهي يكي از بهترين غذاهاي بشر است و بدن انسان به
مواد موجود در آن احتياج دارد.
·
يكي از علل ايجاد سرطان خون، استفاده از برخي مواد
شيميائي است. مانند:
1-قرص
ها و اسپري هاي حشره كش.
2-
مواد افزودني به برخي غذاها مانند سوسيس و كالباس
و برخي تنقلاتي كه مورد استفاده بچه ها قرار مي
گيرند.
3-
موادي كه در برخي مصالح ساختماني به كار گرفته مي
شود
(مثل آرداواز كه در ساختن آن از پنبه نسوز استفاده
مي شود و پشم شيشه).
4-
برخي رنگ ها كه در مواد غذائي مورد استفاده قرار
مي گيرند.
·
يكي از علل بيماري ام اس خوب كار نكردن روده ها
است.
·
يكي از مهمترين علل ميگرن خوب كار نكردن كبد است.
·
وقتي كه انسان از سگ بترسد، ترشحات عرق انسان بوي
خاصي ايجاد مي كند كه در شامه سگ اثر مي نمايد و
سگ متوجه ترس انسان مي شود و به او حمله مي كند.
·
خوردن سوسيس و كالباس صلاح نيست، چون اين مواد
اغلب از نظر كيفيت غذايي خوب نيستند و به علاوه
مواد افزودني و ادويه زيادي دارند كه مي توانند
مضر باشند.
كلاً غذا هاي مانده خوب نيستند. كنسروها هم به علت
داشتن مواد افزودني و مانده بودن براي مصرف مناسب
نمي باشند.
·
سرطان در اثر وارد شدن مواد سرطان زا به بدن ايجاد
مي شود، يعني اگر ماده يا موادي از محيط و زمين و
هوا وارد بدن سالمي نگردد
اغلب
سرطان ايجاد نخواهد شد. كبد وظيفه خنثي كردن برخي
از اين مواد را كه وارد گردش خون مي شوند به عهده
دارد و اغلب آن ها را از بين مي برد.
·
از حضرت محمد(ص) روايت شده است كه بيشترين علت مرگ
و مير افراد بشر را بيماري هاي گوارشي تشكيل مي
دهند. حالا هم به تجربه براي من ثابت شده است كه
در برخي افراد از روده ها ماده اي ترشح مي شود كه
نوع آن را محققين بايد بشناسند و اين ماده به جاي
دفع شدن مجدداً توسط روده ها جذب و وارد گردش خون
مي شود و تجمع آن در برخي اعضاء باعث بيماري مي
گردد. از جمله اين بيماري ها، ميگرن، سندروم
دوشن، ديستروفي هاي عضلاني، ميوپاتي ها، ام اس،
پسوريازيس، فلج هاي عصبي، رتينيت پيگمانتر و برخي
انواع تورم عصب باصره است.
·
يكي ازعلل
آرتروز اختلال در كبد است.
علت ديگر حسادت است. علت ديگر اختلال در كار كليه
و عدم دفع مواد سمي توسط آن است.
·
كبد به عصبانيت و اختلالات عصبي حساس است. در
افرا د عصباني، كبد دچار اختلال مي شود.
·
لوزالمعده ظريفترين عضو بدن است و خيلي زود قهر مي
كند! اين عضو هم تحت نظر هيپوفيز است، اگرچه طب
امروزي هنوز به اين واقعيت پي نبرده است. حتي كبد
هم تحت فرمان هيپوفيز قرار دارد.
·
مبتلايان به عارضه ام اس هرگز نبايد هيجاني و
عصباني شوند. حتي بهتر است كه مهماني ندهند و فيلم
هاي مهيج تماشا نكنند.
·
كساني كه مبتلا به عارضه ام اس هستند بهتر است
ادويه جات و سوسيس و كالباس نخورند.
·
در هر تشنجي تعدادي از سلول هاي مغزي صدمه مي
بينند، لذا به هر ترتيبي كه شده است بايستي مانع
تشنج شويم. تشنج هاي ناشي از الكتروشوك هم به همين
ترتيب مضر هستند.
·
كودهاي شيميايي و سموم نباتي از علل ايجاد سرطان
ها به خصوص سرطان خون هستند.
·
رنگ موها و لوازم آرايش اغلب مضر هستند و موجب
برخي بيماري ها مي شوند.
·
بسياري از آسم ها در اثر اختلال در كار كبد ايجاد
مي شوند كه عالم پزشكي از اين موضوع بي اطلاع است.
علل ديگر بيماري آسم عبارتند از ضايعات خود ريه و
سينوزيت.
·
دخانيات از هروئين هم زيان بخش تر است، زيرا حتي
هروئين هم خواصي دارد ولي نيكوتين همه اش ضرر
است. نيكوتين علاوه بر سرطان و ضايعات ريوي ،
انفاركتوس مغزي و قلبي هم ايجاد مي كند. نيكوتين
به قدري سمي است كه مقدار كمي از آن عقرب و مار را
مي كشد. اگر در يك اتاق يك مار كبرا باشد و يك
سيگار و از من بخواهند يكي را انتخاب كنم، مار را
ترجيح مي دهم. زيرا سم مار با ضد سم از بين مي رود
ولي ضد سم سيگار موجود نيست. تنها خاصيت برگ
توتون و تنباكو آن است كه لباس پشمي و پتو و فرش
را از حشرات و بيد محافظت مي كند و مي توان با آب
خيسانده آنها گياهان را سمپاشي كرد.
·
علت ميوپاتي ها هم اختلال در روده بزرگ است. درمان
ميوپاتي از سرطان هم مشكلتر است.
·
ناراحتي معده و روده باعث تشديد صرع مي شود.
·
فشارهاي عصبي مي توانند لوزالمعده را آزرده كنند و
باعث ديابت شوند.
·
ناراحتي ها را بايد بيرون ريخت. سكوت و در خود
فروريختن بسيار مضر است.
·
پركاري غدد تناسلي و ازدياد هورمون هاي جنسي يكي
از علل اسكيزوفرني است.
·
مقدر است كه بعضي ها رنج هايي راتحمل كنند، ولي
ميتوان شفاعت كرد و خداوند مشيت خود را تغيير مي
دهد.
·
طلا روي همه هورمون هاي هيپوفيز آقايان اثر منفي
دارد، منجمله باعث كاهش ترشح تستوسترون و كمبود
اسپرماتوزوئيد مي شود. ولي در مورد خانم ها اثر
مثبت دارد.
·
انگل هاي روده مي توانند سمومي در روده ترشح كنند
كه اين سموم جذب خون مي شود و به سلسله اعصاب مي
رسد و باعث تحريكات عصبي مثل لرزش مي شود.
·
براي جلوگيري از ريزش موي سر، جوانه گندم و خرما
مفيد است.
·
اگر به لوزالمعده دستور داده شود كه سه آنزيم خود
را ترشح نكند ،اشتها از بين مي رود.
·
دعا و نفرين هم از طريق تأثير انرژي و تبديل انرژي
به ماده و يا بالعكس مي تواند در مواقعي كه شخص
ذيحق باشد مؤثر واقع شوند.
·
يكي از دعاهايي كه انسان بايد در موقع خوابيدن و
بيدار شدن بكند آن است كه بگويد: "خداوندا، نعمت
سلامتي را تا زنده هستم از من نگير."
·
علت لكنت زبان ترس است، كه باعث پركاري غدد فوق
كليه و تأثير آدرنالين روي مغز و مراكز تكلم مي
شود.
·
بهترين گوشت ها گوشت ماهي و پس از آن ميگو و سپس
گوشت مرغ است. گوشت آب پز خيلي بهتر از گوشت سرخ
كرده است.
·
يكي از عوارض كورتون در چشم، ايجاد قرنيه مخروطي
است.
·
خام گياه خواري كار درستي نيست. با اين روش تغذيه،
بدن ما از بسياري مواد كه به آنان احتياج دارد
محروم مي شود.
·
روزه آب گرفتن كار درستي نيست. اگرچه ممكن است
موقتاً مفيد واقع شود، ولي در نهايت صدمات شديدي
به بدن وارد مي كند.
·
انواع آلرژي ها و آسم مربوط به بد كار كردن كبد مي
شوند.
·
آكنه نيز مربوط به بد كار كردن كبد و لوزالمعده
است.
·
در بيماري آ ال اس (اسكلروز لاترال آميوتروفيك)
عامل اصلي بد كاركردن روده ها است.
·
در بيماري پاركينسون هم بد كاركردن روده ها و
اثرات سموم روي هسته هاي قاعده مغز وجود دارند.
·
در گرفتگي عروق (آرتريو اسكلروز) و در نتيجه سكته
قلبي و سكته مغزي عامل اصلي فشار عصبي است كه روي
لوزالمعده اثر گذاشته باعث بدكاركردن آن ميشود و
مواد چربي در عروق جايگزين مي شوند.
·
الفانتيازيس هم گاهي نتيجه بدكاري لوزالمعده است
كه مواد چربي در عروق لنفاوي جايگزين مي شوند.
بايد به هيپوفيز فرمان داد تا لوزالمعده درست كار
كند.
·
در همه بيماري هاي اعصاب بايد روي مغز و غدد فوق
كليه كار كرد.
·
اپي درمولايزيس بولوزا به علت بد كاركردن كبد و
لوزالمعده و فرمان ناقص هيپوفيز است.
·
عامل اصلي بيماري ام اس بد كاركردن روده ها است و
همه كساني كه اين بيماري را دارند مدت ها يبوست
داشته اند.
·
در رتينيت پيگمانتر هم همه بيماران مبتلا دچار
يبوست هستند و قسمتي از عارضه مربوط به بد كاركردن
روده ها است. بايد روي روده ها كار كرد ، ولي
علت اصلي رتينيت پيگمانتر اختلال در كار كبد است.
·
در بيماري هاي پوستي ، آلوپسي هم مربوط به بد
كاركردن روده ها و ايجاد سمومي است كه روي ريشه
موها اثر مي گذارند. اكثر اين بيماران نيز يبوست
دارند.
·
آرتريت روماتوئيد هم مربوط به بد كاركردن روده ها
و جذب سموم خاصي از دستگاه گوارش است.
بيشترين علت آرتريت روماتوئيد، اختلال در روده
بزرگ است.
علت ديگر، استرس ها و فشارهاي عصبي است. در اين
بيماري نيز بايد روي روده ها و غدد فوق كليه كار
كرد.
·
در ديستروفي هاي عضلاني نيز هميشه اختلال در كار
روده ها وجود دارد و بايد روي روده ها كار كرد.
·
بواسير به علت بد كاركردن عصب واگ و فشار عصبي
است.
·
زخم معده و اثني عشر نيز مربوط به بد كاركردن عصب
واگ و فشار عصبي است و بايد روي اين عصب و غدد فوق
كليه و دستگاه عصبي كار كرد.
·
پرموئي خانم ها اغلب نتيجه ترشح هورمون هاي مردانه
بيش از حد توسط غدد فوق كليه است و براي درمان آن
بايد روي اين غدد كار كرد.
·
در ترشح شير از پستان ها در غير از زمان حاملگي
غده هيپوفيز مؤثر است كه بايد روي آن كار كرد.
همچنين در كمبود ترشح شير پس از حاملگي بايد روي
همين غده كار كرد تا شير افزايش پيدا كند.
·
پسوريازيس مربوط به بدكاركردن روده ها و كبد و
لوزالمعده است.
·
پيسي (برص) (ويتيليگو) مربوط به بد كار كردن مغز
استخوان است. براي متوقف كردن سير بيماري بايد
روي مغز استخوان و براي رنگين شدن مجدد پوست بايد
روي هيپوفيز كار كرد.
·
در بلفاريت هم كم كاري كبد عامل مهمي است.
·
در بسياري از بيماران مبتلا به صرع خوردن برنج مضر
است و حملات را بيشتر مي كند.
·
ديابت بزرگسالان به علت كم كاري هيپوفيز و
لوزالمعده است و در آن كاهش ترشح انسولين وجود
دارد و بايد روي هردوي اين اعضاء كار كرد، اما در
ديابت كودكان انسولين توسط لوزالمعده ساخته مي شود
ولي گلبول هاي خون به علت نقص ساختاري انسولين را
خنثي مي كنند.
·
كوليت اولسروز در درجه نخست به علت بد كاركردن
لوزالمعده است كه در نهايت باعث اختلال و زخم در
روده ها مي شود. در اين بيماري همين عضو باعث
اختلال در غدد فوق كليه هم مي شود كه نتيجه آن
اختلال در كار دستگاه عصبي است. بايد علاوه بر كار
روي خود روده ها، در اين بيماري روي لوزالمعده و
فوق كليه و مغز و دستگاه عصبي نيز كار كرد.
·
بيماري كرون هم از نظر علت شناسي شبيه كوليت
اولسروز است و بايد براي درمان آن روي تمام اعضاء
فوق كار كرد.
·
در ديورتيكول و پوليپ روده هم بايد روي دستگاه
عصبي و غدد فوق كليه و لوزالمعده كار كرد.
·
ريزش موها اغلب مربوط به اختلال در اكسيژن رساني
به ريشه موها است. بايد روي دستگاه تنفس و
خونرساني به ريشه موها كار كرد.
·
در تمام سرطان ها، علاوه بر كار روي عضو مبتلا،
بايد روي روده ها و غدد فوق كليه و مغز و مغز
استخوان كار كرد.
·
بيشترين علت ميگرن اختلال در كار كبد است و بايد
مستقيماً روي كبد كار كرد.
·
سرطان خون علل زيادي دارد كه برخي از آنان عباتند
از:
-
استفاده از حشره كش ها به خصوص قرص هاي حشره كش.
-
سمپاشي باغات.
-
سوسيس و كالباس، در كودكان يا جواناني كه زياد از
آن ها استفاده مي كنند.
-
پفك نمكي.
-
رنگ موهاي شيميائي.
-
زندگي در خانه اي كه سقف آن از آردواز باشد.
-
ماهي مسموم.
-
ضربه هاي روحي.
-
مواد رنگي.
هاله ها و چاكرا ها:
هاله
ها توده هاي انرژي هستند كه تمامي جسم فيزيكي را
فرا گرفته اند و تا فاصله اي در خارج جسم فيزيكي
نيز امتداد دارند. فاصله اي كه هر هاله از حدود
جسم فيزيكي فراتر ميرود بسته به نوع هاله
و شخص
متفاوت است. در مقام مقايسه با جسم فيزيكي، هاله
ها قسمت اصلي تر هر موجود را تشكيل مي دهند و جسم
فيزيكي هر موجود تابعي از هاله هاي آن است.
چاكرا
كلمه اي سانسكريت و به معناي چرخ است. چاكراها
قسمتي از هاله هستند با ظاهري شبيه به قيف، كه
دهانه بزرگتر آن به طرف بيرون بدن قرار گرفته و
دهانه كوچكتر متصل به
محور
هاله ها است.
چاكراها به منزله باطري هائي هستند كه روي قسمتهاي
مختلف بدن قرار گرفته اند و ميتوانند سلولهاي بدن
را شارژ كنند. چاكراها از طريق ذكر ميتوانند قويتر
شوند.
با وجود آنكه در اغلب كتب از هفت الي نه چاكرا
صحبت شده است، به عقيده استاد پرورنده در حقيقت
فقط پنچ چاكراي
اصلي
وجود دارد
(چاكراي بالا مركزش با چاكراي چشم سوم يكي است ولي
محورشان عمود بر هم است، به همين ترتيب چاكراي
پايين مركزش با چاكراي ناف يكي است ولي محور اين
دو عمود بر هم است)
كه به شرح زير مي باشند
(شكل 1):
شكل 1: چاكرا ها.
1- چاكراي چشم سوم: كه در وسط پيشاني قرار گرفته
است و از طريق هيپوتالاموس تمام بدن را تحت كنترل
خود دارد. رنگ اين چاكرا بنفش است.
2- چاكراي قلب: كه در روي
قلب
قرار گرفته است و وظيفه آن تقويت تمام بدن است و
برخلاف عقيده شايع ربطي به عشق ندارد. رنگ اين
چاكرا
سبز زمردي
است.
3- چاكراي كبد: كه روي كبد قرار گرفته است و وظيفه
آن تقويت تمام بدن است. حدود 20% بيماريها به
علت ضعف در اين چاكرا ايجاد مي شوند، مثل اغلب
ميگرن ها ، گلوكوم و بيماري هاي كبدي. رنگ اين
چاكرا زرد است.
4- چاكراي طحال: كه روي طحال قرار دارد و وظيفه آن
كاهش درد و كنترل توليد گلبول هاي خون است. رنگ
اين چاكرا نقره اي است.
محل تلاقي محور چاكراي طحال و چاكراي كبد ، با
محور عمودي كه چاكراهاي ديگر در طول آن قرار گرفته
اند پُر نور به نظر مي رسد كه به آن چاكراي
خورشيدي گفته اند. اين دو محور افقي و عمودي با هم
به شكل يك صليب هستند. صليب كشيدن روي بدن كه
اكنون در مسيحيت مرسوم است، قدمتي بيش از مسيحيت
دارد و هنوز هم برخي قسمت افقي صليب را روي قسمت
بالاي شكم مي كشند (كه منطبق بر محور بين چاكراي
كبد و چاكراي طحال است).
5-چاكراي
ناف: كه روي ناف قرار گرفته است. اين چاكرا مربوط
به عشق و اعمال جنسي مي شود. رنگ اين چاكرا
نارنجي آتشي
است.
به عقيده استاد پرورنده چاكراي
اصلي
يا مراكز انرژي
اصلي
ديگري غير از آنچه كه ذكر شد وجود ندارد،
ولي هر عضو بدن روي اعضاء ديگر مي تواند تاثير
بگذارد. هريك از اعضاء
بدن اين وظيفه را به عهده دارند كه به كمك عضوي كه
كارش مختل شده است بروند. مثلاً لوزالمعده نقش
بزرگي در باز كردن عروق قلب دارد. آنزيم ليپاز كه
توسط لوزالمعده ساخته ميشود ماموريت دارد كه عروق
قلب را باز نگهدارد. همچنين لوزالمعده قادر است
بيماري شل شدن يا بزرگ شدن قلب را درمان كند. كليه
ها مستقيماً و بدون توليد آنزيم خاصي در برطرف
كردن اختلالات مفصل ها و آرتريت نقش دارند و غدد
فوق كليه در برطرف كردن اختلالات عصبي و رواني
موثر
هستند.
هاله ها انرژيهائي هستند كه در اطراف جسم فيزيكي
انسان قرار گرفته اند و تاثير مستقيم روي كل بدن
فيزيكي و چاكراها دارند.
همه موجودات منجمله حيوانات وگياهان هم داراي هاله
هستند ولي هاله اجسام بيجان بسيار ضعيف است. مردم
عادي قادر به ديدن هاله ها نيستند. افرادي كه
ميتوانند هاله ها را ببينند
پرتوبين
ناميده ميشوند.
پرتوبيني يك موهبت خدادادي است، ولي همه افراد مي
توانند با تربيت و تمرين هاله ها را مشاهده كنند.
به اينگونه افراد
روشن بين
مي گويند.
درهنگام بيماري رنگ هاله در همان قسمت تغيير ميكند
و به رنگ هاي تيره
و كدر
تبديل ميشود. پس از درمان مجدداً رنگ هاله اين
نواحي روشن ميشود و هرچه رنگ روشن تر شود نشانه
بهبودي بيشتر بيمار است. افرادروشن بين ميتوانند
اين تغيير رنگها را ببينند.
هاله اطفال در هنگام تولد شامل هفت لايه است. با
رشد طفل و بزرگ شدن او تعداد اين لايه ها اضافه
ميشود و اگر در سنين نوجواني فرد در راه سير و
سلوك و عرفان قدم گذاشته باشد تعداد لايه ها
حداكثر به سيزده لايه خواهد رسيد. اگر طفلي در
هنگام تولد بيمار باشد تعداد لايه هاي هاله او از
هفت كمتر خواهد بود. مثلاً در نوزادي كه مبتلا به
سندرم داون است هاله داراي چهار لايه بيشتر نيست.
تفاوتي در هاله مرد
و
زن وجود ندارد.
وقتيكه فرد دچار بيماري ميشود هاله او به رنگ هاي
تيره
و كدر
تغيير رنگ پيدا ميكند. افراد خشن و شقي و جنايتكار
هاله هاي تيره دارند. درشخص سالم هاله ها به
رنگهاي روشن هستند كه هر شخص صاف تر و پاك تر باشد
رنگ هاله هاي او روشن تر است و حد نهائي آن رنگ
سفيد است. بنابراين هاله ها نشان دهنده بيماري يا
سلامت و وضع روحي يا اخلاقي اشخاص هستند. در
هنگام خشم و ناراحتي رنگ هاله افراد موقتاً تيره
تر ميشود و درهنگام آرامش و عبادت رنگهاي روشن تري
پيدا ميكند.
حيوانات معمولاً بيش از دو هاله ندارند. گياهان
هم بيش از دو هاله ندارند.
تاثير ستارگان و كرات روي انسان:
به عقيده استاد پرورنده اگرچه ستارگان و سيارات
حاكم بر سرنوشت ما نيستند ولي همه داراي انرژي
هستند كه ميتوان از آن ها استفاده نمود. مثلاً با
تمركز روي سياره زهره ميتوان از انرژي آن براي
درمان برخي بيماريها كمك گرفت. كساني كه دجار
بيماري هاي قلبي هستند مي توانند با 6-5 دقيقه
نگاه كردن به سياره زهره در سحرگاه اثرات معالج
خوبي بگيرند. عِقد
ثريا يا خوشه پروين داراي 72 ستاره است كه ستاره
وسط آنها براي بالابردن و تقويت فكر انسانها خيلي
مفيد است. مطالب زيادي در مورد ستارگان و سيارات
وجود دارد كه به درمانگري مربوط نميشود.
مصونيت در قبال انرژي هاي منفي:
در موارد نادر، برخي افراد انرژي هاي قوي منفي
دارند. اينگونه افراد مي توانند دانسته يا
نادانسته به ديگران صدمه بزنند. چشم زدن حقيقت
دارد. دربرخي افراد معدود نيروهاي منفي وجوددارد
كه وقتي متمركز شود، روي افراد و اشياء ميتواند
اثرات منفي داشته باشد. يكي از راه هاي جلوگيري
از چشم زخم استفاده از ذكرهاي مخصوص است. اگر شخص
ارتباط خوبي با ذات الهي داشته باشد،انرژي هاي
مثبت در او به حدي مجتمع مي شوند كه چشم زخم يا
هرگونه انرژي منفي ديگر نمي تواند روي او موثر
واقع گردد. كساني كه انرژي مثبت زيادي در خود
ذخيره كرده اند حتي به ديگران نيز آرامش مي دهند.
برعكس وقتي كه در حضور فردي احساس ناآرامي و بي
قراري مي كنيم، يا ناگهان دچار طپش قلب و سر درد
ويا سوزش سر مي شويم احتمالاً در معرض انرژي هاي
منفي قرار گرفته ايم.
كسي كه بخواهد از اين نيروها سوء استفاده كند دچار
بيماريهاي روحي و رواني و سرگشتگي و گمگشتگي در
زندگي خواهد شد چون از اين نيروها فقط بايستي براي
كمك به خلق استفاده شود. ولي معمولاً كسيكه درجاتي
از تزكيه
نفس و عرفان را گذرانده است و به اين مراحل رسيده
كمتر ممكن است كه چنين اشتباهي را مرتكب شود.
|
