Mission

 

IN PERSIAN

 

HOME

HOLISTIC MEDICINE

DIVINE HEALING

PRAYER & FAITH

COLORS-AURAS-HALOS-CHAKRAS

HEALERS' CHARACTERISTICS

OTHER HEALERS

Ostad's Students

 

HISTORY OF HEALING

 

VIDEOTAPES

 

TESTIMONIALS

Institutions

Health Care Professionals

Lab Reports

Individuals

 

 

DISTANT HEALING

Energy Video Stream

Dr. Shealy's Test

Aura Test

Pendulum Test

Testimonials

 

STATISTICS

 

CONTACT

 

 

14- Bakhsh 12

مكتب انرژي درماني استاد پرورنده

 

در يك جمله، مكتب انرژي درماني استاد پرورنده بر اساس عرفان اسلامي است. عرفان اسلامي از شريعت آغاز مي شود و به طريقت مي رسد، و طريقت گام نخست براي رسيدن به حقيقت است.عرفان درك حقايق از طريق الهام است.  بدون استفاده از حواس پنجگانه و منطق و تجزيه و تحليل و تعقل و تفكر.

 

فهم اين ني كار عقل داني است                    عقل را بگذار ، كاين وجداني است

 

    براي رسيدن به عرفان راه هاي مختلف وجود دارد.  استاد پرورنده همواره تأكيد داشتند كه براي رسيدن به عرفان اسلامي احتياج به ترك دنيا و رياضت بيش از حد نيست. اصولاً در دين اسلام ترك دنيا منع شده است. سالك مي تواند از موهبات زندگي در حد معقول و مشروع استفاده كند و رياضت را نيز در حد ممكن انجام دهد.  رعايت اعتدال در هردوي اين مسائل شرط زندگي در دنياي امروزي و در عين حال ترقي در مسير عرفان است. بايد توجه داشت كه سير و سلوك در راه عرفان درجات و مراتب مختلف دارد و به هر حال آن را نهايتي نيست. هركس كه در اين راه وارد شود به فراخور استعداد و كوشش خود مي تواند به درجاتي از ترقي و تكامل برسد.

     

    انسان از حواس پنجگانه خود براي درك جهان استفاده ميكند. يعني ديدن، شنيدن، بوييدن، چشيدن و لمس كردن. ولي هيچيك از اين حواس كاملاً قابل اعتماد نيستند و همگي آنان احتمال دارد كه اطلاعات ناقص يا غير واقعي به مغز بدهند و بنابراين انسان از طريق اين وسايل به حقيقت مطلق نخواهد رسيد. معرفت طريقي است كه بدون استفاده از اين حواس، ما را به حقيقت مي رساند.

 

    علوم مختلف با استفاده از وسايل علمي سعي در كشف حقايق دارند. اين علوم از طريق مدارس و دانشگاه ها قابل آموزش هستند و هر كس به فراخور استعداد و تمايل خود مي تواند اين علوم را بياموزد، ولي هيچگاه هيچكس با استفاده از اين علوم به حقيقت مطلق دست نخواهد يافت. از اين نظر، معرفت در نقطه مقابل علوم قرار دارد، چون قابل آموزش نيست و احتياج به وسايل ندارد.  معرفت "شدني" است و بدون واسطه حواس پنجگانه و وسايل، انسان را به حقيقت مي رساند. معرفت از اين نقطه نظر شبيه به هنر است. هنرمند در ذات خود هنرمند است و يك استاد هنرمند هرچه سعي كند نمي تواند از همه شاگردان خود هنرمند بسازد. مثلاً هر كسي اصول علمي نقاشي يا آواز  را مي تواند در دانشگاه فراگيرد، ولي ممكن است هيچگاه هنرمند نقاش يا آوازخواني نشود.

 

      علوم مادي و فن آوري علمي با وجود پيشرفت بسيار زيادي كه داشته اند نه تنها موجب آرامش بشر نشده اند، بلكه روز به روز بيشتر انسان را  گرفتارتر و گمراهتر كرده اند. اتومبيلي مي خريد كه سريعتر و راحت تر به مقصد برسيد، ولي گرفتار مشكلات جديدي مي شويد كه قبل از خريد اتومبيل اين مشكلات را نداشتيد و علاوه بر اين، منابع طبيعي خود و نسل هاي آينده را به هدر مي دهيد و محيط زندگي خود و ديگران را آلوده مي سازيد.  به هر يك از وسايل "رفاه" زندگي كه بنگريد نقصان و تناقضي بنيادين در آن مي بينيد. شايد بشر هيچگاه در طول تاريخ خود اين چنين دچار تنش و پريشاني نبوده است.  شقاوت ها و كشتارها وجناياتي كه بشر در طول سال هاي اخير با استفاده از فن آوري هاي جديد انجام داده است قابل مقايسه با هيچيك از ادوار تاريخ انسان نيست.  آلودگي آب و هوا و خاك و صدا و غذا  اگر به همين صورت ادامه يابد، ادامه حيات بشر را روي اين كره خاكي تهديد مي كند. بشر نه تنها نسل بسياري از حيوانات را از روي كره زمين برداشته، بلكه اگر اجازه پيدا كند نسل همه انسان هايي را كه در ظاهر يا در عقيده  با او تفاوت دارند مي خواهد منقرض نمايد. سرمايه داران و كارتل هاي جهاني بدون در نظر گرفتن معيارهاي انساني هرآنچه را كه برايشان سودآور باشد و بر ثروت آنها بيفزايد انجام مي دهند و قدرت واقعي نيز در جهان در دست آنان است.

 

    ولي در اين ظلمت، نور اميدي نيز به چشم مي خورد.  سال ها است عده اي از انسان ها به فكر جبران لطمات و صدمات خورده شده افتاده اند و تشكل هايي در جهت ايستايي و مقاومت در برابر سودجويي ها و تخريب طبيعت و همچنين حفاظت از حقوق انسان ها و بازگشت به طبيعت شكل گرفته است. نسل جوان به خصوص، به علت كمال گرايي و عدم محافظه كاري در اين مقاومت شركت فعال دارد و در همين گروه است كه گاه اين اعتراضات و مقاومت ها راه هاي انحراف را طي مي كند. با جهت دادن نيروي جوان به سوي معنويت مي توان او را از مسيرهاي انحرافي آگاه كرد و اين نيروي عظيم را در جهت تعالي نسل آينده رهنمون شد.

 

    مقصود اصلي استاد پرورنده تنها درمان بيماران از طريق انرژي درماني نبوده است، بلكه از راه انرژي درماني، توجه دادن انسان ها به معنويت و باز گرداندن انسان ها به طبيعت الهي خود است.  مرتبتي كه لايق لقب اشرف مخلوقات و شايسته مقام خليفة اللهي بر روي كره زمين باشد.

 

    استاد بارها تأكيد نموده است كه اعتدال شرط عقل است. همان گونه كه ترك دنيا در اسلام منع شده، زياده خواهي و مال اندوزي نيز مورد ملامت قرار گرفته است.  انسان امروزي بايد بتواند از حداقلي كه براي آسايش و رفاه در زندگي لازم است برخوردار باشد و در جوار انجام كارها و وظايف روزمره خود، معنويات را مورد توجه قرار دهد. اگر چنين تفكري غالب شود اثري از انحرافات و ستم ها و ناهنجاري ها باقي نخواهد ماند. به عقيده استاد پرورنده، عرفان اسلامي بهترين راه رسيدن به اين مقصود است.

 

    استاد پرورنده در مورد عرفان اسلامي و وحدت وجود چنين ميگويند:

  "همه اتمهاي موجود در كائنات داراي نوعي شعور هستند و ميدانند كه بايد چكار بكنند. اگر اين شعور مختل شود كار آن اتم يا آن مولكول يا آن عضو مختل ميشود.  مثلاً يك گلبول سفيد در بدن انسان وظيفه خود را ميداند و به آن عمل ميكند ولي در سرطان خون برخي گلبولهاي سفيد شعور طبيعي خودرا از دست داده اند و ياغي شده اند و وظيفه خود را فراموش كرده اند. درست مثل ديوانه اي كه دست به كارهاي غير عادي ميزند.

 

همه اتمهاي موجود در كائنات با يكديگر ارتباط دارند و به هم متصل هستند. به همين علت  هركاري كه ما ميكنيم و حتي هرفكري كه ميكنيم و هر نيتي كه داريم بلافاصله در كامپيوتر بزرگ كائنات منعكس و ضبط ميشود.هرگونه اتفاقي كه در دنيا مي افتد روي عناصر در تمام كائنات اثر ميگذارد. در شرائط خاصي اين ارتباط توسط مردم معمولي هم قابل ادراك است. مثلاً مادري كه در استراليا است گاه ميتواند درد يا ناراحتي فرزندش را كه مثلاً در انگلستان است در خواب يا در بيداري احساس كند. يعني همه ما به كامپيوتر عظيم كائنات وصل هستيم ولي معمولاً نميتوانيم اطلاعات لازم را از آن بگيريم. در مثالي كه گفته شد، مادر به علت وابستگي عاطفي شديدي كه به فرزند خود دارد اين خبر خاص را ميتواند دريافت نمايد ولي يك استاد بزرگ درمانگري به اين اطلاعات دسترسي دارد. در درمانگري از راه دور نيز همين شعور انرژي است كه باعث ميشود درست به محلي كه به آن دستور داده شده برود. به همين ترتيب ميتوان نوع بيماري و علت بيماري هر شخص را فهميد ويا بيماري والدين يا فاميل و دوستان او را تشخيص داد.  بديهي است كه زمان نيز در اينجا محدوديتي ايجاد نميكند.  مثلاً با پرسش از كامپيوتر كائنات به ما اطلاع ميرسد كه اسكندر مقدوني در اثر يك بيماري عفوني فوت كرده است.  اخيراً دانشمندان با مطالعه روي موميائي توت آنخامن فرعون بزرگ مصرخبر دادند كه او در اثر ضربه مغزي فوت شده است، ولي من ميدانم كه علت مرگ او ضربه نبوده بلكه سكته مغزي بوده است. با اتصال به همين كامپيوتر كائنات من ميتوانم بگويم كه در منظومه شمسي حيات فقط روي كره زمين و به صورت ابتدائي در كره مشتري وجوددارد. حيات روي كره مريخ هرگز وجود نداشته و ندارد. بشر در آينده نزديك قادر خواهد شد انسان به مريخ و مشتري بفرستد ولي تا پيشرفتي در زمينه هاي معنوي نكند قادر نخواهد بود كه از منظومه شمسي خارج شود.

 

دانش بشري در پانصد سال آينده موفق خواهد شد راه اتصال به كامپيوتر بزرگ كائنات را پيدا كند. كامپيوتر بزرگ كائنات كه همه وقايع جهان از ازل تا ابد در آن محفوظ است و قدما به آن لوح محفوظ مي گفتند، در عالم جبروت قرار دارد. در عرفان اسلامي از چهار عالم صحبت ميشود:

 

1-  عالم ناسوت: كلمه ناسوت مشتق از ناس است و عالم ناسوت عالم محسوسات و ملموسات است، يا عالم ماده و طبيعت و مدت و عالم مكان و زمان، يا عالم شهود و شهادت، يا عالم فيزيكي و عالم سفلي، يا عالم شريعت و عبادت ظاهري. اين همان عالمي است كه ما در آن زندگي مي كنيم وبا حواس پنجگانه خود از آن اطلاع حاصل مي نماييم. اين عالم ميان انسان و حيوان و نبات و جماد مشترك است، با اين تفاوت كه انسان با عوالم بالاتر ارتباط دارد و به آن عالم ها مي تواند سفركند. قانونمندي اين عالم را بر اساس عليت (رابطه علت و معلول) است.

2-  عالم ملكوت: كلمه ملكوت مشتق از ملك است و عالم ملكوت مقام عبادت فرشتگان يعني عبادت بي قصور و بي فتور است و عالم عقل و روح و معقولات و مجردات است. مي توان آن را عالم متافيزيك (ماوراء طبيعت) يا عالم روح و معني و عالم غيب نيز ناميد. اعتقاد به اين عالم يكي از شرائط متقيان است، چنانچه خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «ا ل م. ذالك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين. الذين يؤمنون بالغيب ...»  پديده هاي عالم غيب موجوداتي هستند كه قابل احساس نيستند ولي قابل ادراك مي باشند، مانند عقل و روح. گفته اند كه قانونمندي اين عالم بر اساس سببيت است. سبب در اصطلاح حكماء چيزي را گويند كه في نفسه موجود باشد و از وجود آن چيز ديگري حاصل شود.

3-  عالم جبروت: كلمه جبروت مشتق از جبر است و عالم جبروت مقام جبر و كسر خلائق و عالم ماهيات و جزميات و قطعيات و عالم آخرت است. لوح محفوظ يا كامپيوتر عظيم كائنات در اينجا قرار دارد. آنچه در اينجا ضبط شده، مجموعه اطلاعاتي است كه از ازل تا ابد در كائنات وجود دارد، زيرا كه اين عالم تابع زمان و مكان نيست. عارف در سير و سلوك از عالم ناسوت به عوالم ملكوت و جبروت ميرود و باز مي گردد. گاه برخي سالكين مدتي، يا حتي همه عمر، در اين عوالم مي مانند كه به آنان سالك مجذوب مي گويند. اين سالكان محو جمال پروردگار و مدام از خود بي خبرند و با مردم ارتباط بر قرار نمي كنند و يا ارتباطي غيرعادي و غير منطقي دارند. عوالم ناسوت و ملكوت و جبروت از هم جدا نيستند و به هم پيوسته اند و تمامي كائنات ازلي و ابدي را شامل مي شوند، ولي شرح وقايع اين مجموعه در عالم جبروت قرار دارد. انسان كه كالبد فيزيكي اش در عالم ناسوت است، روحش به عالم ملكوت و جبروت تعلق دارد. قانونمندي اين عالم را حكميت ذكر كرده اند. حكميت تميز دادن نيكي از بدي است.

4-  عالم لاهوت: كلمه لاهوت مشتق از الله است و عالم لاهوت عالم خدا و عالم ذات الهي و عالم عرش يا عالم حيرت، مركز اراده خداوند است كه خلقت از آنجا آغاز شده و ادامه دارد. هيچكس، حتي پيامبران الهي، قادر به درك اين عالم نيستند و احدي را بر اين عالم دسترسي نيست و نخواهد بود. قانونمندي اين عالم را مشيت گفته اند. مشيت خواست و اراده الهي است.

 

مي توان اين عوالم را فيزيك، متافيزيك، سوپرافيزيك و اولترافيزيك ناميد، يا به زبان قرآني: شهودي، غيبي، اخروي و عرشي. (جدول 1)

 

سالك پس از تزكيه نفس و تخليه متعالي مي شود و به عالم ملكوت مي رسد. اين كار از طريق مراقبه انجام پذير است. در مراقبه از طريق شهود و اشراق و مكاشفه، راه براي ورود سالك به عالم ملكوت و جبروت باز مي شود. هر عالم بالا تر بر عالم يا عوالم پايين تر از خود احاطه دارد و هر عالم پايين تر در دل عالم بالا تر از خود است. يعني عالم ناسوت در دل عالم ملكوت و هر دوي اين عوالم در دل عالم جبروت و كل اين عوالم در دل عالم لاهوت قرار دارند.  به همين ترتيب قانون مندي هر عالم بالا تر بر قانون مندي عالم پايين تر تسلط دارد، يعني مشيت الهي فوق تمام قوانين است و پس از آن حكميت برسببيت و عليت و به همين ترتيب سببيت بر عليت تسلط دارند.

 

ناهنجاري هاي جسماني، روحاني، نفساني وعرفاني همگي بيماري محسوب مي شوند و داروهاي طبيعي، فطري، طينتي و حيرتي تماماً وسائلي هستند كه بر اساس قانونمندي هاي هستي (عليت، سببيت، حكميت و مشيت) عمل مي كنند و حالت هنجار و برگشت به تعادل را براي بيمار فراهم مي آورند. در مورد درمان هاي طبيعي، از رسول خدا حضرت محمد(ص) نقل كرده اند كه معده خانه همه بيماري ها است و امساك در غذا خوردن بهترين داروها. «المعده بيت كل داء والحميه رأس كل دواء». در مورد درمان هاي فطري در قرآن كريم آمده است كه قرآن براي ايمان آورندگان شفا است. «و تنزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين.» در مورد درمان هاي طينتي، نقش اخلاق در درمان بيماري هاي مختلف بر كسي پوشيده نيست. «قد افلح من تزكي.» 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول 1:

عالم

قانون

اجزاء انسان

كار انسان

بيماري انسان

درمان انسان

لاهوت

عالم خدا

عالم عرش

عرش اعلاء

عالم حيرت

مشيت

امانت

(امانت الهي)

تذكر

(ذكر خداوند)

عرفاني

(بت سازي، خود يا ديگري را  پرستيدن)

(منيت)

حيرتي

معجزه

كرامت

جبروت

عالم آخرت

عالم ماهيات

Text Box: لوح محفوظ
(كامپيوتر عظيم كائنات)
 

 

 

حكميت

نفس

(پيكر اخلاقي)

تهذب

تزكيه نفس

نفساني

(بيماري هاي اخلاقي و شخصيتي)

(بد طينتي)

طينتي

تذكيه نفس

تهذيب نفس

تغيير طينت

تغيير اخلاق

انرژي درماني

ملكوت

عالم غيب

عالم عبادت فرشتگان

عالم بي قصور و بي فتور

عالم عقل و روح

سببيت

روح

(پيكر اختري)

تفقه

فهم فطري مسائل

(ترك تفكر)

روحاني

(بيماري هاي رواني)

(بيماري هاي پوششي)

فطري

قرآن

ذكر

دعا

انرژي درماني

ناسوت

عالم مادي

عالم شهود

عالم محسوسات

عالم زمان و مكان

عالم سفلي

عالم شريعت و عبادت ظاهري

عليت

جسم

(پيكر خاكي)

تفكر

استدلال، تجزيه و تحليل، استقراء، قياس، منطق

جسماني

(بيماري هاي جسماني)

طبيعي

غذا، داروها

جراحي و درمانهاي معمول ديگر

 

 ولي بالاترين درمان ها همانا در مان هايي است كه به صورت مستقيم از منبع فيض الهي تفضل مي گردد. اين همان درمان هايي است كه بعضاً به صورت معجزات از سوي پيامبران و به صورت كرامات از سايرين، به اذن الله، امكان صدور دارد و هيچ بعيد نيست كه انساني معمولي، ولي مؤمن، بدان دسترسي پيدا كند.

 

فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد              ديگران هم بكنند آنچه مسيحا مي كرد

 

هريك از قانونمندي هاي هستي تحت اشراف قانونمندي بالاتر قرار دارد، يعني مشيت  بر همه قانونمندي ها اشراف مطلق دارد. به همين ترتيب درمان ها وقتي مؤثر واقع مي شوند كه از مبدأ هستي مورد تأييد قرار گرفته باشند. «لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم.» اگر فيض فياض اعظم بر اين قرار گرفته باشد كه دردي درمان يابد ، وسيله آن فراهم خواهد آمد.

 

عدول از عدل بيماري است. چه آگاهانه باشد و چه ناآگاهانه، كه يكي تقصير است و ديگري قصور. اعاده به عدل نيز سلامتي است، چه از طريق تنبيه و چه از طريق تنبه.

 

انسان موجودي است مركب از همه عوالم. همانگونه كه حضرت علي(ع) مي فرمايد انسان عالم اكبر است. ابعاد وجودي انسان عبارتند از:

1-  جسم: يا پيكر خاكي، كه از زمين نشأت گرفته  و از عناصر آلي و معدني و آب تشكيل شده است. بر جسم انسان قسمتي حاكم است به نام جان، كه اگر مخدوش شود انسان بيمار مي شود.

2-  روح: پيكراختري انسان است كه به صورت نفخه اي در جنينِ تكميل شده دميده شده است. «فاذا سويته و فيه نفخت من روحي.»

3-  نفس: پيكر اخلاقي انسان است.  نفس مقوله انتخاب خير و شر است و شايد به همين علت باشد كه در قرآن كريم خداوند انسان را با نفس او مورد خطاب قرار مي دهد. «كل نفس بما كسبت رهينه.»

4-  امانت:  بُعد چهارم انسان و وجه مميزه او با ساير مخلوفات است كه مي تواند او را شايسته خليفة اللهي بر روي زمين نمايد. و در نهايت به ذات الهي بر خواهد گشت. «انا لله و انا اليه راجعون.»

 

خداوند در قرآن كريم خود را نور آسمان ها و زمين ناميده است. «والله نور السموات والارض.» مي توان نتيجه گرفت كه همه هستي از نور (يا انرژي) تشكيل شده است و:

1- نور ممكن است فيزيكي، متافيزيكي، سوپرافيزيكي يا اولترافيزيكي باشد.

2- ذات خداوند كه همانا حقيقت اوست، نورِ نورِ نورِ نور است (عرش).

3- صفات خداوند، نورِ نورِ نور است (آخرت).

5-           آيات خداوند، نورِ نور است (غيب).

6-           اسماء خداوند نيز كل هستي ملموس و نور است.

 

با توجه به عوالم چهار گانه:

تفكر، مختص عالم فيزيكي است و شامل به كار گيري مغز براي كشف قوانين علمي عالم شهود و روابط بين علت و معلول. روش هاي عمده تفكر، قياس و استقراء هستند. يعني برخورداري از تجربه خود و ديگران (از طريق آزمايش يا پژوهش شخصي، يا مطالعه آثار ديگران و شنيدن عقايد ديگران) براي رسيدن به نتيجه منطقي.

2- تفقه، عبارتست از فهم مسائل فطري، كه آن را علم الروح نيز مي توان ناميد. روش هاي عمده تفقه، تمركز و توجه هستند و اين كار با ترك عالم اول و ورود به عالم دوم شدني است.  يعني ترك لذائذ (عسر) و رسيدن به مرحله التذاذ (يسر).

تهذب، عبارتست از تزكيه نفس، كه در اثر آن براي انسان قوه فرقان و تميز فراهم مي شود و كلام چنين  انساني داراي قدرت نفوذ مي شود. روش هاي عمده براي تهذب، ترك محرمات است و انجام واجبات.

4- تذكر، ايجاد ارتباط با ذات الهي است. روش عمده تذكر سير و سلوك است.

بنابراين به چهار كار بايستي تداوم داشت:

       ·تجربه و تكرار

       ·تمرين و ممارست

       ·رياضت و امساك

       ·توسل و توجه

استاد پرورنده در مورد تزكيه نفس ميگويند:

     "درمانگر بايد توجه زيادي به خداوند داشته باشد تا بتواند انرژي لازم را از خداوند يا مجموعه كائنات دريافت كند. او بايد ساعاتي از شب را به عبادت و تزكيه نفس بپردازد. اگر كسي بگويد كه من در سير و سلوك پيشرفته ام و احتياجي به خواندن نماز ندارم اشتباه ميكند.  در تمام اديان بنيان گذاران و بزرگان دين عبادات مربوط به آن دين را منظماً انجام ميداده اند. مثلاً ما ميدانيم كه علي ابن ابيطالب (ع) در محراب نماز به شهادت رسيده اند.  در دين اسلام نماز ستون دين است و اگر كسي نماز نخواند مسلمان نيست.  شرائط نماز هم بايستي رعايت شوند.  شخص بايد پاك و مطهر باشد. مكاني كه درآن نماز ميخواند غصبي نباشد. غذائي كه خورده است حلال بوده باشد و زبانش نيز از غيبت پاك باشد.  هر روز و شب بارها در ضمن نماز ميگوئيم «اياك نعبد و اياك نستعين. اهدناالصراط المستقيم.» يعني به عنوان بنده خداوند در كمال خضوع و خشوع از او ياري ميطلبيم كه مارا به راه راست هدايت فرمايد. مسلماً اين تكرارو استمرار خواهش بلاجواب نخواهد ماند.

 

 اصولاََ خود دعا و كلمات دعا انرژي بخش هستند.  با استمرار دعا انرژي هاي كسب شده در شخص توان زيادتري را به وجود مي آورد به طوري كه درمانگر قادر خواهد شد بيماران را در اقصي نقاط دنيا معالجه كند. اين انرژي پس از تجمع هيچوقت از بين نميرود و تا زمان مرگ شخص با اوست و حتي پس از مرگش هم افرادي ميتوانند از اين انرژي استفاده كنند. مردم معتقد به همين علت براي شفاي بيماري خود به زيارت آرامگاه ائمه ميروند.

 

 پس يك درمانگر بايستي خودش را به آنچه كه من "كامپيوتركائنات" مينامم وصل كند تا به صورت دائم از اين انرژي برخوردار باشد. در اين صورت اين انرژي در تمام شبانه روز به هيچوجه كم نميشود و حتي احتمال اضافه شدن أن هم هست. دراين صورت يك درمانگر ميتواند از هر فاصله اي بيماران را درمان كند، بيماري را با ديدن شخص يا تصوير او يا دانستن نام او تشخيص بدهد و حتي بيماري هاي افراد فاميل يا دوستان أن شخص را هم تشخيص دهد.

 

يكي ديگر از راه هاي تزكيه نفس كم خوردن است.  درمانگر بايستي قبل از سير شدن دست از غذا بكشد.  درمانگربايستي از پرحرفي احتراز كند و سعي كند بيشتر در سكوت و خاموشي باشد.  درمانگر نبايستي با افرادي كه به هر علتي نقائص اخلاقي دارند معاشرت كند.  براي چنين پرهيزهائي درمانگر احتياج به اراده اي قوي دارد كه بايد أن را در خود ايجاد كند. مثلاََ من حالا هوس ميكنم كه يك موز بخورم.  به خودم ميگويم حالا كه هوس موز كردي بتو نميدهم تا اراده ات تقويت شود. البته اگر يك درمانگر احتياج به خوردن يك دارو يا يك غذا داشته باشد و براي بدنش لازم باشد حتماََ بايد از آن بخورد. يك مرحله بالاتر آنستكه انسان بتواند جلوي نفس خودرا بگيرد.  اگرغيرازاين باشد تمام رفتار روزانه انسان تحت خواسته هاي جسمي اش قرار خواهد گرفت. اگر كسي بخواهد به درجات بالاتر درمانگري برسد بايستي نفس خودرا در اختيار بگيرد و روح خودرا پاكيزه كند و حتي براي تقويت خودش مثلاََ اگر هوس چلوكباب كرد برود و در رستوران بنشيند و چلوكباب سفارش بدهد و يك قاشق از آن به دهان خود نزديك كند و بوي آنرا استشمام كند ولي برخيزد و بدون خوردن غذا بيرون برود.

 

ترك دنيا از لوازم درمانگري نيست و يك درمانگر مي تواند زندگي متوسطي داشته باشد به شرطي كه اهل تجملات و تفريحات ناسالم نباشد وخواهش هاي نفساني را در خود متوقف كند و توجه دائمي به خداوند داشته باشد.  آنوقت است كه آنچه ناديدني است مي بيند و آنچه ناشنيدني است مي شنود.  وقتي كه سئوال ميكند دليل ابتلاء اين بيمار به اين بيماري چيست ، از كامپيونر كائنات به او جواب داده ميشود.  چون همه وقايع در آن كامپيوتر مضبوط است.  از اين راه انسان ميتواند به يك منبع وسيع انرژي و يك منبع بزرگ اطلاعات دسترسي پيدا كند.

 

شنيده ايم كه ميگويند فلان پزشك دستش خوب است.  اينگونه پزشكان صفاي باطن و نيت خوبي دارند و همين باعث بهبود بيماران آنها ميشود در حاليكه اگرهمان نسخه را پزشك ديگري بنويسد بيمار معالجه نخواهد شد. اصولاً در همه مشاغل چه پزشكي باشد چه مهندسي يا هنر يا نويسندگي ، اگر توجه به خداوند وجودداشته باشد دريجه هائي از اطلاع به روي او گشوده خواهند شد كه قبلاً بر او نهفته بوده اند.  شعرائي كه اشعارشان جاودانه مانده ، مثل حافظ و مولانا و گوته كساني بودند كه جنبه خدائي به شعر خود داده اند ، همينطور نقاشاني مانند رافائل و ميكل آنژ و لئوناردوداوينچي و هنرمنداني كه در مشرق زمين آن مساجد و معابد حيرت انگيز را ساخته اند. چرا موسيقيدانهائي قديم مثل بيتهوون و باخ و موتزارت آهنگهاي جاوداني ساختند؟ اينان كساني بودند كه با توجه به عالم بالا توانستند اين آهنگ هارا بشنوند و بعد روي كاغذ بياورند.  درحاليكه در حال حاضر وسائل موسيقي بسيار پيشرفته تر و امكانات بيشتر وجوددارد ولي كسي قادر نيست چنان آهنگ هائي بسازد.

 

درمانگر بايستي ساعاتي را به دعا و ذكر بپردازد.  ذكر باعث افزايش تمركز حواس و قوا ميشود و تمركز از لوازم درمانگري است. مسئله مهمتر آنستكه اذكار هريك به خودي خود داراي اثرات و خواصي هستند مثل داروها كه هريك خواص مربوط به خودرا دارند. همانطور كه هر داروئي براي بيماري خاصي مورد استفاده قرار ميگيرد هريك از ذكرها هم مورد استفاده مخصوص به خود را ميتوانند داشته باشند.  همه ذكر ها به الله يا هو ختم ميشوند.  بهترين ساعت ذكر گفتن سحر يعني يكساعت ونيم مانده به طلوع آفتاب است.  كلاً از نيمه شب تا سحر موقع خوبي براي ذكر و دعا است.

 

علم درمانگري را نمي توان از طريق كلمات و نطق وخطابه و تدريس به افراد منتقل نمود. ارتباط مغزي راه آسانتري براي انتقال اين علم است. بارها پيش آمده است كه شاگردي ميگويد: "من نمي توانم هاله ها را ببينم." و من ميگويم: "حالا مي تواني ببيني." از آن پس آن شاگرد قادر است كه هاله هاي اشخاص را ببيند و بيماريها را تشخيص دهد. بنابراين لازم نيست كه شاگرد قلم و كاغذ به دست گيرد و از گفته هاي استاد يادداشت بردارد و سعي كند كه آنها را به خاطر بسپارد. اصولاً اين علم را نمي توان مانند علوم ديگر با مطالعه كتب فراگرفت بلكه اطلاعات لازم به صورت خودكار و بدون هيچگونه زحمتي به شاگرد مي رسند و اين انتقال اطلاعات حتي در خواب هم مي تواند انجام شود.

 

متاسفانه گاهي برخي از شاگردان پس از آنكه مقداري پيشرفت ميكنند و اطلاعاتي به دست مي آورند از آن براي منافع شخصي استفاده مي نمايند.  قدرت درمانگري بايستي در جهت منافع بشريت مورد استفاده قرارگيرد و درمانگر نبايد انتظار نفع شخصي داشته باشد.  انواع مشاغل ديگر وجود دارند كه شخص مي تواند براي منافع شخصي به آنها بپردازد ولي درمانگري جزء اين مشاغل نيست.  بنابراين مسئوليت بزرگي به گردن استاد درمانگري قرار دارد كه بايد شاگردان خود را از افراد مناسب انتخاب نمايد تا مطمئن باشد منظور اصلي از درمانگري مورد غفلت قرار نخواهد گرفت."

 

درجات درمانگري: درمانگران از شروع كار تا رسيدن به درجه استاد بزرگي مراحلي را طي مي كنند:

1- شاگردي

2- درمانگري

3- استاد درمانگري

4- استاد بزرگ درمانگري

قابليت و قدرت درمانگران در هريك از اين مراحل مطابق جدول 2 است.

 

قابليت تشخيص بيمارها از منابع مختلف: يك درمانگر مي تواند با شنيدن صداي اشخاص از طريق تلفن يا نوار ضبط صوت بيماري او را تشخيص دهد.  همين كار را مي توان با ديدن عكس بيمار (ترجيحاً تمام قد از روبرو و عقب) يا دانستن نام كامل او يا با ديدن خود شخص انجام دهد.

 قابليت تشخيص علت بيمارها: درمانگر ميتواند تمام بيماري هاي شناخته شده يا شناخته نشده اشخاص را تشخيص دهد. بيماري هاي شناخته شده بيماري هائي هستند كه پزشكي امروز علت و عامل آنها را مي شناسد، مثل بيماري مالاريا و برخي بيماريهاي عفوني.  بيماري هاي شناخته نشده آنهائي است كه پزشكي امروز عامل و درمان آنها را نميشناسد، اگرچه ممكن است درمانهاي موقتي و علامتي براي آنها انجام دهد. در مورد اين بيماريها در پزشكي امروز نظريات مختلف وجود دارد كه در طول زمان با اطلاعات جديد حاصله اين نطريات تغيير ميكنند. اغلب بيماري هاي بشر در اين طبقه بندي قرار ميگيرند. مثل ميگرن و آرتريت روماتوئيد و يا بيماري هائي كه حتي اسمي نيز بر آنها گذاشته نشده است. به عنوان مثال در طب الهي هفت علت مجزا براي ميگرن شناخته شده است كه  80%  آنان قابل درمان است.  پزشكان در حساسيت ها انواع مواد حساسيت زا را با آزمايش پيدا مي كنند، ولي نمي توانند بگويند چه اتفاقي در بدن مي افتد كه باعث چنين عكس العمل هائي مي شود. يك استاد بزرگ درمانگري مي تواند بگويد كه حتي والدين يك بيمار چه بيماري هائي داشته اند يا دارند.  او با اتصال به كامپيوتر بزرگ كائنات مي تواند علت بيماري هر شخص را در هر زمان تشخيص دهد.

 

 

 جدول 2:

موضوع

شاگرد درمانگري

درمانگر

استاد درمانگري

استاد بزرگ درمانگري

قابليت تشخيص بيمارها از منابع مختلف                 

-

-

-

+

قابليت تشخيص علت بيمارها                         

-

-

-

+

قابليت تشخيص و درمان از راه دور                    

-

-

-

+

قابليت انتقال قدرت درمانگري به افراد ديگر             

-

-

-

+

امكان استفاده مالي از درمانگري                         

+

+

+

+

امكان ديدن انرژي و هاله ها                          

-

+

+

+

انتقال قدرت ديدن انرژي و هاله ها   *                

-

-

-

+

توجه مستمر به خداوند                                 

+

+

+

+

مصونيت در مقابل ايدز و  ام اس  و سرطان            

-

-

+

+

قدرت پاكسازي جسم و ذهن                            

+

+

+

+

قدرت دادن و پس گرفتن انرژي به اجسام               

-

-

-

+

قدرت خواست                                        

-

-

-

+

داشتن دليل مستند                                    

+

+

+

+

قدرت تربيت ديگران براي درمانگري                    

-

+

+

+

*  امكان ديدن هاله ها و انرژي براي اشخاصي كه حتي وارد كار درمانگري هم نشده اند، به صورت خدادادي و يا با تمرين مي تواند وجود داشته باشد.

 

قابليت تشخيص و درمان از راه دور: يك استاد بزرگ درمانگري قادر است كه از راه دور هم تشخيص بيماري را بدهد و هم بيماري را درمان نمايد. در اينجا زمان و مكان مانعي محسوب نمي شوند چون انرژي معنوي بدون محدوديت زماني و مكاني است.

قابليت انتقال قدرت درمانگري به افراد ديگر:  يك استاد بزرگ درمانگري در صورتيكه اراده كند ميتواند توانائي درمانگري را چه به صورت موقت و چه به صورت دائم به ديگران منتقل نمايد. در اين صورت شاگرد از بانك انرژي نامحدودي كه در اختيار استاد است استفاده ميكند.

 اصولاً آموزش علم درمانگري از راه انتقال مستقيم از مغز استاد به مغز شاگرد بهتر (و مسلماً سريع تر) انجام مي شود.  يك استاد بزرگ درمانگري احتياج ندارد كه دروس درمانگري را به شاگردان خود ديكته كند. البته راهنمائي و توضيح مسائل از كارهاي لازمي هستند كه توسط استاد درمانگري بموقع خود انجام مي شوند و شاگرد مي تواند يادداشت بردارد يا به كتب مختلف مراجعه نمايد.

امكان استفاده مالي از درمانگري: يک درمانگر  در هر درجه و مرتبتی که باشد، در صورتی که احتياج مالی داشته باشد و منبع درآمد ديگری نداشته باشد، ميتواند از راه درمانگری به ميزان حداقل معيشت ارتزاق نمايد. 

انتقال قدرت ديدن انرژي و هاله ها: يك استاد درمانگري قادر است كه قدرت ديدن انرژي و هاله ها را به افراد مستعد انتقال دهد. بعلاوه او قادر است رنگ انرژي و هاله خود و ديگران را نيز تغيير دهد.

توجه مستمر به خداوند: يك درمانگر بايستي توجه مستمر به ذات الهي داشته باشد. به اعتقاد استاد پرورنده يك درمانگر در ارتباط با خداوند است و اين ارتباط ذهني و روحي هميشه ادامه دارد.

مصونيت در مقابل ايدز و  ام اس  و سرطان: يك درمانگر هيچگاه انرژي خود را ازدست نمي دهد و با انرژي دادن به ديگران از انرژي او كاسته نمي شود و بيماريهاي درمانجو به او سرايت نمي كند، ولي انواع سرطان ها و برخي بيماريهاي ويروسي مانند ايدز و ام اس موارد استثنائي هستند كه فقط بايستي توسط استاد درمانگري يا استاد بزرگ درمانگري درمان شوند.

قدرت پاكسازي جسم و ذهن: يك درمانگر تحت هيچ شرائطي نبايد از مواد اعتياد آور و الكل استفاده كند و يا عصباني شود. او بايد براي دسترسي مداوم به انرژي معنوي الهي، قلب و ذهني پاك داشته باشد.

قدرت دادن انرژي به اجسام و پس گرفتن انرژي از آنها:  يك استاد درمانگري ميتواند به اجسام مختلف انرژي بدهد، كه پس از آن اين اجسام ميتوانند خاصيت درمانگري داشته باشند. مثلاً به قند يا كشمش يا آب ميتوان انرژي داد كه از آن پس آن شيي مثل يك باطري انرژي را حفظ ميكند و بيمار ميتواند از آن استفاده نمايد. البته همانطوريكه ميتوان به اجسام انرژي داد ميتوان انرژي را از آن اجسام پس گرفت.  همينطور ميتوان روي عناصري كه در بدن وجوددارند مثلاً فلزات داخل بدن اثر گذاشت تا در جهت بهبود بيمار كارهائي را انجام دهند.

 

  استاد پرورنده به بيماران توصيه مي نمود روزي دو يا سه بار اين مواد را پس از گفتن سه بار بسم الله الرحمن الرحيم مصرف نمايند. همچنين مي توان به گياهان و ميوجات و مواد غذائي و ويتامين ها انرژي داد تا تاثير بيشتري روي بيمار بگذارند. در مورد انرژي دادن به آب تحقيقي توسط پروفسور پوپ و پروفسور تيلر انجام شده است.

 

تحقيق در مورد انرژي دادن به آب: پروفسور ويليام تيلر از دپارتمان علوم فيزيكي و مهندسي دانشگاه ستنفورد كاليفورنيا و پروفسور فريتزآلبرت پوپ استاد بيوفيزيك از دانشگاه كايزرلاترن آلمان دو تحقيق جداگانه روي انرژي دادن به آب انجام داده اند.  تعداد بطري پلاستيكي و در بسته آب چشمه مشابه يكديگر انتخاب شدند. سه بطري اول به عنوان شاهد انتخاب شدند. توسط استاد پرورنده به سه بطري دوم  با لمس كردن آنان و به سه بطري سوم از فاصله دومتري انرژي داده شد.  اندازه گيري بيوفوتون روي 9 بطري (سه گروه)، هر بطري دوبار انجام گرفت.  آب موجود در بطري هاي گروه دوم و سوم به ميزان چشمگيري تفاوت در بيوفوتون نشان داد.  بين گروه دوم و سوم (انرژي مستقيم با لمس كردن و انرژي از راه دور) تفاوتي وجود نداشت.  

 

قدرت خواست: عامل اصلي در درمانگري، خواست درمانگر است. درمانگر بايستي براي انتقال انرژي الهي و بهبود بيمار تمركز نمايد.

داشتن دليل مستند: يك درمانگر قابل بايد بتواند دلائل مستند دال بر درمان بيماران ارائه نمايد.

قدرت تربيت ديگران براي درمانگري: درمانگران  مي توانند ديگران را براي درمانگري تربيت نمايند، ولي درجه اعتلاي شاگردان در امر درمانگري بستگي به درجه اعتلاي معلم آنان و خمير مايه و سعي و تلاش خود آنان دارد.

 

    رنگ انرژي شاگرد معمولاً خاكستري و رنگهاي تيره است.  يك درمانگر داراي انرژي به رنگهاي سبز و زرد و نارنجي است. يك استاد درمانگري علاوه بر اين رنگها داراي انرژي به رنگ زرد نيز ميباشد.  اما يك استاد بزرگ درمانگري داراي انرژي به رنگ سفيد است كه والاترين رنگ است  و گاهگاه انرژي به رنگهاي گل بهي و طلائي و فيروزه اي آسماني و رنگ زمردي است.  هريك از اين رنگها اثرات و توانائي هاي مخصوص به خود را در درمانگري دارند.  رنگ سفيد بالاترين اثرات درماني را دارد و تقريباً تمام بيماريها حتي سرطان (اگر به درجات بالا نرسيده باشد)، ايدز و كلاً بيماريهاي ويروسي را ميتواند درمان كند.  اين رنگها توسط كساني كه "روشن بين"  ناميده ميشوند قابل رويت هستند. افراد روشن بين انرژي صادر شده توسط درمانگران را به شكل هاي زير گزارش مي كنند:

 

1- انرژي شبيه باران: اين نوع انرژي ، فضاي اطراف درمانگر را شبيه به دانه هاي كوچك باران كه در حال ريزش هستند پر مي كنند و بر روي افراد حاضر در اطاق مي ريزند.

2- انرژي موجي: اين شكل از انرژي شبيه به يك منحني سينوزوئيدال يا يك موج از دهان و دستهاي درمانگر شروع مي شود و در ابتدا بي رنگ است، ولي وقتي كه به بيمار مي رسد در اطراف او رنگ سبز درخشاني را ايجاد مي كند.

3- انرژي شبيه به قطره: اين نوع انرژي به شكل قطرات معمولاً طلائي رنگ از دهان يا بالاي سر درمانگر شروع ميشود و در اطراف بيمار شروع به چرخش مي كند.

4- انرژي وكالتي: وقتي كه يك استاد درمانگري به صورت موقت و براي درمان يك بيمار به يكي از اطرافيان او توانائي انرژي درماني مي دهد، انرژي به رنگ سبز شفاف در اطراف دست آن شخص ديده مي شود و از دهان يا بالاي سر او خارج نمي گردد.

5- انرژي شبيه به ليزر: اين شكل از انرژي شبيه به يك اشعه متمركز (مثل ليزر) از دستهاي درمانگر به طرف بيمار ميرود كه بعد ممكن است چند شاخه شود.

7-  انرژي در هنگام دعا كردن: درمانگر ميتواند با ذكر برخي دعاها بيماران را درمان نمايد. در اين موارد انرژي به رنگ طلائي از دهان او خارج مي شود و به طرف بيمار مي رود.

 

به طور متوسط يك شاگرد در روز نبايد بيش از هفت بيمار را مورد درمان قرار دهد.  اين تعداد براي يك درمانگر به سيزده بيمار و براي يك استاد درمانگري به بيست بيمار قابل افزايش است ولي يك استاد بزرگ درمانگري تا زمانيكه وقت و فرصت دارد ميتواند بيمار معالجه كند.

 

براي درك نوع تفكر استاد پرورنده و شناخت مكتب او، نقل جملاتي از اين استاد بزرگ كه توسط شاگردان وي يادداشت شده و به ثبت رسيده است مي تواند راهگشا باشد:

 

  · دوران عرفان نظري ديگر سپري شده است.  عرفايي از قبيل مولوي و حافظ و ديگران هر چه را كه بود گفته اند. اكنون بايد عمل كرد. زمان ما زمان عمل است.

  ·من هر كاري را كه براي بيماران انجام مي دهم  در نتيجه لطف و مرحمتي است كه حضرت حق به حقير عنايت فرموده است و تمام آن با استفاده از انرژي الهي است.

  ·سير و سلوك و عرفان، فرقه و سلسله و لباس و تشريفات خاص نمي شناسد. بايد در راه خدا و خدمت به مخلوق زحمت كشيد و خداوند در را به روي همه بندگان باز نموده است و مي فرمايد: بنده من، به سوي من بيا، والاترين مقامات را مي تواني به دست آوري.

  ·اين علمي را كه خداوند به من عطا فرموده است، با بزرگترين مقامات دنيا عوض نمي كنم.

  ·كار من بر اساس استفاده از انرژي الهي است. براي اين انرژي بُعد مسافت و زمان مطرح نيست. اين انرژي از هر مانعي عبور مي كند و سريعترين سرعت را دارد.

  ·كسي كه بخواهد از اين نيروها سوء استفاده كند دچار بيماريهاي روحي و رواني و سرگشتگي و گم گشتگي در زندگي خواهد شد چون از اين نيروها فقط بايستي براي كمك به خلق استفاده شود.  ولي معمولاً كسيكه درجاتي از تزكيه نفس و عرفان را گذرانده است و به اين مراحل رسيده كمتر ممكن است كه چنين اشتباهي را مرتكب شود.

  ·بعضي افراد قادرند ذرات بدن خود را به انرژي تبديل كنند و به اقصي نقاط جهان بفرستند و در مقصد مجدداً اين انرژي را به ماده تبديل كنند تا تجسد پيدا كند و اين مطلب تعبيري بر عروج و طي الارض است.

  ·از نظر علمي تبديل ماده به انرژي به وسيله بشر انجام پذيرفته ولي تا كنون تبديل انرژي به ماده صورت نگرفته است. يك قسمت از كار من اين است كه انرژي خود را در بدن بيمار تبديل به ماده ميكنم. مثلاً وقتي كه كمبود پلاكت ها يا گلبول هاي ديگر خون بيمار با تابش انرژي من برطرف مي شود، همين پديده اتفاق افتاده است. يا وقتي كه با كمك انرژي الهي سلول هاي جديد در بدن ايجاد مي شوند ،انرژي تبديل به ماده شده است.

  ·نمازي كه بدون توجه خوانده شود، هزار ركعتش هم در روز بي فايده است.  خواندن نماز هميشه بايد با تمركز و توجه به خداوند باشد.

  ·يكي از صفات خداوند «لطيف» است، يعني كه خداوند به بنده خود لطف دارد.

       ·قبل از شروع هر عملي گفتن «بسم الله الرحمن الرحيم» لازم است.

  ·بهتر است غير از معاش آبرومندانه متوسط هيچ چيز از خداوند نخواهيم، زيرا كه او كريم است و هرچه كه بخواهيم مي دهد ولي هر قدر ثروت ما بيشتر شود فاصله ما از خداوند زياد تر مي گردد، چون مشغول به رسيدگي به ماديات مي شويم. اصولاً علاقه ما به ماديات از علاقه ما به خدا كم مي كند.

  ·خداوند هر كاري را با واسطه انجام مي دهد.  ولي بايد شخص بخواهد و زحمت بكشد.

  ·در دوران حضرت محمد (ص) و حضرت علي (ع) خانقاهي وجود نداشت و كشكول و تبرزين هم نبود. اين ها را بعداً به وجود آوردند و بعضي ها از آن سوء استفاده ها كردند.

  ·لباس سياه در هنگام درمان الهي مانع عبور انرژي مي شود و مناسب نيست. در اسلام هم استفاده از لباس سياه مكروه است. لباس حضرت محمد (ص) سفيد و ساده بوده است.

       ·ما از خداوند انتظار مزد نداريم، چون هميشه به او بدهكاريم. 

       ·خداوند اولينِ اولين و آخرينِ آخرين است.

  ·يكي از علل ايجاد سرطان خون، استفاده از برخي مواد شيميائي است. مانند: قرص ها و اسپري هاي حشره كش.                  مواد افزودني به برخي غذاها مانند سوسيس و كالباس و برخي تنقلاتي كه مورد استفاده بچه ها                          قرار مي گيرند. موادي كه در برخي مصالح ساختماني به كار گرفته مي شود. برخي رنگ ها كه در مواد غذائي مورد استفاده قرار مي گيرند.

       ·يكي از علل بيماري ام اس خوب كار نكردن روده ها است.

       ·يكي از مهمترين علل ميگرن خوب كار نكردن كبد است.

  ·با روش درماني اينجانب تقريباً تمام ميگرن ها قابل درمان هستند.

  ·اگر عضوي به كلي از بين رفته باشد، درست كردن آن بسيار مشكل است. ولي اگر حتي يك سلول از آن عضو باقي مانده باشد، با درمان الهي مي توان آن را تكثير نمود.

  ·علومي كه باعث سرگرمي شوند، مانند راه رفتن روي آتش و فروكردن سيخ و ميخ به بدن و شيشه خوردن و غيره كه سودي به مردم نمي رساند، بي فايده و باطل اند و فقط باعث اتلاف وقت مي شوند.

  ·يكي از ذكر هاي مؤثر آن است كه با هر نفسي كه فرو مي دهيد «الله » و با هرنفسي كه بيرون مي كنيد «هو» بگوييد.

  ·اگر انسان نسبت به كسي اشتباه كرد، بايد شخصاً از او معذرت بخواهد و طلب بخشش كند.

  ·وقتي كه انسان از سگ بترسد ، ترشحات عرق انسان بوي خاصي ايجاد مي كند كه در شامه سگ اثر مي نمايد و سگ متوجه ترس انسان  مي شود و به او حمله مي كند.

  ·خوردن سوسيس و كالباس صلاح نيست ، چون اين مواد اغلب از نظر كيفيت غذايي  خوب نيستند و به علاوه مواد افزودني و ادويه زيادي دارند كه مي توانند مضر باشند.

  ·سرطان در اثر وارد شدن مواد سرطان زا به بدن ايجاد مي شود، يعني اگر ماده يا موادي از محيط و زمين و هوا وارد بدن سالمي نگردد سرطان ايجاد نخواهد شد. كبد وظيفه خنثي كردن برخي از اين مواد را كه وارد گردش خون مي شوند به عهده دارد و اغلب آن ها را از بين مي برد.

  ·براي معالجه سرطان، من مي توانم به هر يك از اعضاء دستور دهم كه به عضو مبتلا به سرطان كمك كند و مثلاً آنزيمي ترشح كند كه بافت سرطاني را از بين ببرد.

  ·تمام ذرات كائنات با يكديگر در ارتباط هستند و به همين دليل اطلاعات هر ذره مي تواند به ذره ديگر منتقل شود تا آنكه به شخص خاصي برسد. مثلاً فرزندي كه در جاي دوري بيمار مي شود ، بيماري او از طريق ذرات تشكيل دهنده هوا و زمين منتقل مي گردد تا به ذرات بدن مادر برسد و ناگهان مادر دچار آشوب و نگراني و اضطراب مي شود و به فكر تماس با فرزندش مي افتد و معلوم مي شود كه فرزندش بيمار شده است. البته اين ارتباط بين افرادي برقرار مي شود كه نسبت به هم قوياً ذينفع و مربوط باشند و با يكديگر كشش و جاذبه روحي داشته باشند.

  ·از حضرت محمد (ص) روايت شده است كه بيشترين علت مرگ و مير افراد بشر را بيماري هاي گوارشي تشكيل مي دهند. حالا هم به تجربه براي من ثابت شده است كه در برخي افراد از روده ها ماده اي ترشح مي شود كه نوع آن را محققين بايد بشناسند و اين ماده به جاي دفع شدن مجدداً توسط روده ها جذب و وارد گردش خون مي شود و تجمع آن در برخي اعضاء باعث بيماري مي گردد. از جمله اين بيماري ها ميگرن، سندروم دوشن، ديستروفي هاي عضلاني، ميوپاتي ها، ام اس، پسوريازيس، فلج هاي عصبي، رتينيت پيگمانتر و برخي انواع تورم عصب باصره است.

  ·كبد به عصبانيت و اختلالات عصبي حساس است. در افراد عصباني، كبد دچار اختلال مي شود.

  ·لوزالمعده ظريفترين عضو بدن است و خيلي زود قهر مي كند!  اين عضو هم تحت نظر هيپوفيز است ، اگرچه طب امروزي هنوز به اين واقعيت پي نبرده است.  حتي كبد هم تحت فرمان هيپوفيز قرار دارد.

  ·مبتلايان  به عارضه ام اس هرگز نبايد هيجاني و عصباني شوند. حتي بهتر است كه مهماني ندهند و فيلم هاي مهيج تماشا نكنند.

  ·كساني كه مبتلا به عارضه ام اس هستند بهتر است ادويه جات و سوسيس و كالباس نخورند.

  ·از هنگام شروع جنب و جوش در جنين آدمي هر حركت او تبديل به موج خاصي مي شود كه در محل مخصوصي از كائنات ضبط مي شود. به همين ترتيب با رشد جنين و پس از تولد و در همه دوران عمر، امواج هر عمل و حركت او به سوي همان موج اوليه مي رود و همه در يك نقطه جمع مي شود، تا هنگامي كه فرد از اين دنيا برود و به امواج دوران زندگي خود در اين دنيا ملحق شود و با اعمال خود محشور گردد.     

"ذره ذره كاندرين ارض و سماست

        اصل خود را همچو كاه و كهرباست"

  ·وقتي كه در سوره المزمل خداوند به پيامبر خود مي فرمايد شبها برخيز و ذكر خدا را به جا آور، اين دستور خطاب به همه مردم است. حتي افراد بيمار هم حتي الامكان بايستي سحر خيز باشند، زيرا خداوند وعده فرموده است كه اين كار اجري عظيم دارد.

  ·گاه خداوند به افراد واجد شرائط و ذيصلاح اختيار مي دهد كه هر چه بگويند همان مي شود.

  ·در هر تشنجي تعدادي از سلول هاي مغزي صدمه مي بينند، لذا به هر ترتيبي كه شده است بايستي مانع تشنج شويم.  تشنج هاي ناشي از الكتروشوك هم به همين ترتيب مضر هستند.

  ·وقتي كه من از راه دور روي عكس بيماران كار مي كنم، تمام هاله صاحب عكس به عكس او منتقل مي شود.  اين براي افراد پرتو بين قابل رؤيت است.

  ·مرگ مطلق را حضرت عيسي (ع) هم نمي تواند بهبود بخشد، ولي مرگ نسبي را مي توان بهبود داد.

  ·در كار الهيِ من، اگر مشيت خدا بر بهبود بيمار نباشد خودم متوجه مي شوم.  البته حتي مشيت خداوند هم با استغاثه و كمك به فقرا قابل تغيير است، يعني خداوند با اين كارها مشيت خود را تغيير مي دهد و برق آسا كن فيكون مي گردد. شخصي از حضرت محمد (ص) پرسيد عمر من كي تمام مي شود؟ حضرت فرمود فلان موقع. پرسش كننده تمام دارائي خود را به فقرا داد و منتظر مرگ ماند ولي مرگ رخ نداد. از حضرت پرسيد پس مرگ چه شد؟ فرمود با كاري كه تو كردي مشيت الهي عوض شد.

  ·كار ساحرها نفوذ در تخيل است نه نفوذ در تعين ، لذا حقيقت ندارد.

  ·انرژي الهي در همه هست، منتهي كم و زياد دارد.  از راه توجه به خداوند مي توان آن را زياد كرد

  ·براي ارسال انرژي هيچ فشاري به من وارد نمي شود. چشمم را از اين جهت مي بندم كه هيچ چيزي را نبينم و توجه خود را متمركز كنم.

  ·در عالم غير ناسوت هم صدا هست، منتهي فقط بعضي اين صداها را مي شنوند.

       ·انرژي شعور دارد و تحت امر انسان مي تواند قرار گيرد. 

  ·نماز عبادتي است كه هيچگاه نبايد ترك شود و در اهميت آن همين بس كه حضرت مولا علي (ع) در حاليكه مشغول به نماز بود شهيد گرديد و نمي توانيم ادعا كنيم كه ايشان به معرفت و حقيقت نرسيده است.

  ·انسان بايد عاقبت براي حل مشكلاتش به دين و معنويات روي بياورد و در غير اين صورت دچار بدبختي و بيچارگي خواهد شد. به عاقبت اتحاد جماهير شوروي نگاه كنيد كه در اثر بي ديني و كفر سرانجام به زانو در آمد، با وجود آنكه به ظاهر يك ابرقدرت بود. اين است عاقبت بي ديني و دوري از معنويات.

  ·هركس كه به واسطه من بهبود مي يابد و از من مي پرسد كه چگونه شكر اين نعمت را بجا آورد، به او مي گويم حتماً نماز خود را بجاي آور و اگر مي تواني به خرج ازدواج دختران بي بضاعت كمك كن.

  ·در مورد تناسخ و عود ارواح، بايد بگويم كه اين عقيده مردود است. در آيه  دوازدهم سوره سجده صريحاً ذكر شده است كه اجازه عود به ارواح داده نمي شود.  اصولاًعود ارواح با عدل الهي مغايرت دارد، زيرا مثلاً اگر كسي گناه كرده و بايد دوباره به دنيا بيايد، در اين صورت پدر و مادر او چه تقصيري كرده اند كه از نقص طفلشان يك عمر بايد زجر بكشند؟ به علاوه اين موجود كه بايد در دنيا ناراحتي متحمل شود تا پاك شود، زندگي هاي گذشته خود را كه بياد نمي آورد تا بداند چه گناه هايي كرده تا ديگر گناه نكند و كسي كه گناه هاي خود را نمي داند از تنبيه متنبه نمي شود.  در دنيا هم هركسي را كه تنبيه و مجازات مي كنند ابتدا قصور و خلاف او را به او مي گويند تا بداند كه چرا مجازات مي شود.  چگونه ممكن است كسي از طرف خداوند يا در نتيجه عمل بد خود مجازات شود ولي جرم خود را نداند؟ مثال ديگر آنكه خيلي از ائمه و اولياء و انبياء شكنجه ديده و شهيد شده اند، در حاليكه اعمال آنان هميشه نيك بوده است. پس بايد گفت كه لايق اين "كارما"  هستند؟

       ·علت اصلي رتينيت پيگمانتر اختلال در كار كبد است.

  ·كودهاي شيميايي و سموم نباتي از علل ايجاد سرطان ها به خصوص سرطان خون هستند.

  ·رنگ موها و لوازم آرايش اغلب مضر هستند و موجب برخي بيماري ها مي شوند.

  ·بسياري از آسم ها در اثر اختلال در كار كبد ايجاد مي شوند كه عالم پزشكي از اين موضوع بي اطلاع است. علل ديگر بيماري آسم عبارتند از ضايعات خود ريه و سينوزيت.

  ·دخانيات از هروئين هم زيان بخش تر است ، زيرا حتي هروئين هم خواصي دارد ولي نيكوتين همه اش ضرر است.  نيكوتين علاوه بر سرطان و ضايعات ريوي، انفاركتوس مغزي و قلبي هم ايجاد مي كند.  نيكوتين به قدري سمي است كه مقدار كمي از آن عقرب و مار را مي كشد.  اگر در يك اتاق يك مار كبرا باشد و يك سيگار و از من بخواهند يكي را انتخاب كنم ، مار را ترجيح مي دهم.  زيرا سم مار با ضد سم از بين مي رود ولي ضد سم سيگار موجود نيست.   تنها خاصيت برگ توتون و تنباكو آن است كه لباس پشمي و پتو و فرش را از حشرات و بيد محافظت مي كند و مي توان با آب خيسانده آنها گياهان را سمپاشي كرد.

  ·نيروي من دو منشاء دارد.  يكي مربوط به سير و سلوك عرفاني است كه به ديگران هم در اثر طي اين مراتب داده مي شود، و ديگري الهي است كه كسب آن مشكلتر است و دارندگانش انگشت شمارند.

  ·از من مي پرسند كه چرا از بيماران ويزيت نمي گيرم.  به چند دليل: اولاً نمي دانم كه پولش حلال است يا حرام؟  ثانياً بيمار استطاعت مالي دارد يا خير؟  ثالثاً نمي دانم اين پول به درد من خواهد خورد يا خير؟  رابعاً ارزش اين كار را نمي توان با ماديات مقايسه كرد.

  ·انسان هرقدر كه بيشتر پيشرفت معنوي بكند، بيشتر به وحدت وجود پي مي برد.

كه يكي هست و هيچ نيست جز او         وحــــده لا اله الا هو

  ·موسيقي عالم بالا كه برخي آن را مي شنوند، همان نجواي ذرات و اتم ها است كه پيام آفرينش را به گوش آنهايي كه با تزكيه شنوا شده اند مي رساند.

  ·هركس كه به روح خودش مسلط باشد، به جسم خود و جسم و روح ديگران هم مسلط مي گردد.

  ·براي درمان سرطان مي توان با انرژي الهي سلول هاي سرطاني را به انرژي ديگري تبديل و از بدن خارج كرد و با همان انرژي الهي سلول هاي جديد و سالم ساخت.

  ·حالت عرفاني فوق جذبه يا اتصال به مبدأ، حالت خاصي است كه در آن انسان قادر به انجام عظيم ترين كارها است. البته چنين شخصي فقط كارهاي خير مي كند. نام ديگر اين حالت همان نيستي و فنا است.

  ·انسان مي تواند ذرات بدن خود را به انرژي تبديل كرده و جسم خود را به هر جا كه بخواهد منتقل نمايد.  ولي حداكثر زمان باقي بودن به صورت انرژي، دوازده ساعت است و از آن بيشتر ممكن است قدرت نگهداري اين وضعيت از دست شخص خارج شود.

  ·اگرچه از نظر علم طب سلول عصبي قابل تكثير نيست، ولي با انرژي الهي اين امر ممكن است.

  ·يك زمان در شهر تهران برق نبود و عبور و مرور اطفال در شب به علت حمله سگ ها خطرناك بود.  درآن موقع والدين به فرزندان خود ياد مي دادند كه براي دفع خطر آيةالكرسي بخوانند.  همينطور هم هست.  زيرا خواندن اين آيه سبب تقويت نفس مطمئنه مي شود و شخص نمي ترسد و در نتيجه آدرنالين بدنش زياد نمي شود و سگ هم بوي ترس را استشمام نمي كند و حمله نخواهد كرد.

  ·تكرار ذكرها خيلي اثر دارد و در قرآن كريم هم دستور داده شده است كه ذكرها را كثير بگوئيد تا مؤثر باشند. در تعداد ذكرها هم اعدادي مثل چهل و هفتاد اثرات بسزائي دارند.

  · به يكي از دوستان نصيحت كردم كه با افراد بد معاشرت نكن.  گفت ما بايد با همه رفت و آمد داشته باشيم، به ما چه مربوط است كه كسي بد است يا خوب، ما راه راست خودمان را مي رويم. از قضا اين دوست با كسي معاشرت داشت كه مشروب الكلي مي خورد.  يك وقت شنيدم كه همراه او در ماشيني سوار شده و راننده كه مشروب خورده بود تصادفي شديد كرد كه خسارت زيادي به  دوست من وارد گرديد.

  ·نود و نه درصدِ احضار ارواح دروغ يا اشتباه است و آنچه كه مديوم مي گويد از خودش مي گويد.

  ·دروغ منشأ بسياري از بدي هاست. داريوش ، پادشاه بزرگ ايرانيان هميشه از خداوند مي خواست كه ملت او را از سه بلا مصون دارد: دروغ، جنگ و قحطي.

       ·گلاب از نظر تقويت روحيه مؤثر است.

  ·علت ميوپاتي ها هم اختلال در روده بزرگ است. درمان ميوپاتي از سرطان هم مشكلتر است.

       ·ناراحتي معده و روده باعث تشديد صرع مي شود.

  ·هر نعمتي شكرانه اي دارد.  شكرانه داشتن همسر خوب، نوازش و محبت نسبت به اوست.

  ·خداوند در قرآن كريم  فرموده است: «من شفاي شما را در گياهان قرار داده ام و غذاي شما را در درياها.»   گوشت ماهي يكي از بهترين غذا ها است.

  ·ناراحتي ها را بايد بيرون ريخت.  سكوت و در خود فروريختن بسيار مضر است.

  ·پركاري غدد تناسلي و ازدياد هورمون هاي جنسي يكي از علل اسكيزوفرني است.

  ·مقدر است كه بعضي ها رنج هايي راتحمل كنند، ولي ميتوان شفاعت كرد و خداوند مشيت خود را تغيير مي دهد.

  ·درسال هزاروسيصدوسي وچهار موقع سال تحويل در مسافرخانه اي در اطراف حرم مولا علي (ع) بودم. نيمه شب به تصور اين كه حرم خلوت شده است به زيارت مولا رفتم ولي ديدم خيلي شلوغ است.  با خودم فكر مي كردم كه چگونه بين اين جمع كه بيشترشان قوي هيكل هم بودند دستم را به حرم برسانم و زيارت كنم.  داشتم نااميد مي شدم كه ناگاه يك عرب بلند قامت به فارسي با لهجه عربي به من گفت: مي خواهي به ضريح برسي؟  گفتم بلي.  جوان با گفتن كلمه «حرك» جمعيت را مي شكافت و به اتفاق او دوبار از نزديك طواف كردم و بعد او را گم كردم.

  ·براي زيارت حضرت زينب (ص) رفته بودم ولي چون برگ زيارتي عبور و مرور من توسط مأموران گم شده بود، از اينكه مبادا گشتي ها اين برگ را از من بخواهند در هتل مانده بودم و از حضرت زينب گله مي كردم كه چرا بايد در محضر شما چنين اتفاقي بيفتد؟ ناگاه در سالن هتل مردي مرا به نام صدا زد و گفت كه پروانه زيارتي تو در شهر دوردستي پيدا شده است. از او سئوال كردم كه چگونه اين برگه به آن شهر دور دست رفته است؟ جواب داد: چه كار داري، مگر تو نبودي كه قرقر مي كردي؟

  ·اگر انرژي خودم را در موقع درمان بيمار آزاد بگذارم به هر جا كه لازم باشد مي رود و درمان را انجام مي دهد.  ولي گاهي كه لازم است انرژي بيشتر به جاي خاصي برود و به ديگر جاها نرود، در اين حالت انرژي از فرمان من اطاعت مي كند.

  ·طلا روي همه هورمون هاي هيپوفيز آقايان اثر منفي دارد، منجمله باعث كاهش ترشح تستوسترون و كمبود اسپرماتوزوئيد مي شود.  ولي در مورد خانم ها اثر مثبت دارد.

  ·انگل هاي روده مي توانند سمومي در روده ترشح كنند كه اين سموم جذب خون مي شود و به سلسله اعصاب مي رسد و باعث تحريكات عصبي مثل لرزش مي شود.

  ·براي جلوگيري از ريزش موي سر ، جوانه گندم و خرما مفيد است.

  ·اگر به لوزالمعده دستور داده شود كه سه آنزيم خود را ترشح نكند، اشتها از بين مي رود.

  ·دعا و نفرين هم از طريق تأثير انرژي و تبديل انرژي به ماده و يا بالعكس مي تواند در مواقعي كه شخص ذيحق باشد مؤثر واقع شوند.

  ·يكي از دعاهايي كه انسان بايد در موقع خوابيدن و بيدار شدن بكند آن است كه بگويد: "خداوندا ، نعمت سلامتي را تا زنده هستم از من نگير."

  ·علت لكنت زبان ترس است، كه باعث پركاري غدد فوق كليه و تأثير آدرنالين روي مغز و مراكز تكلم مي شود.

  ·بهترين گوشت ها گوشت ماهي و پس از آن ميگو و سپس گوشت مرغ است. گوشت آب پز خيلي بهتر از گوشت سرخ كرده است.

       ·يكي از عوارض كورتون در چشم، ايجاد قرنيه مخروطي است.

  ·خام گياه خواري كار درستي نيست.  با اين روش تغذيه، بدن ما از بسياري مواد كه به آنان احتياج دارد محروم مي شود.

  ·روزه آب گرفتن كار درستي نيست. اگرچه ممكن است موقتاً مفيد واقع شود، ولي در نهايت صدمات شديدي به بدن  وارد مي كند.

 

 

Home | Top of the page

©2012 - The original material on this site is copyrighted.  It may be used, provided credit is given to Ostad Hadi Parvarandeh and this site is referenced.