واژه نامه:
آ اِل اس
: بيماري پيشرونده و از بين برنده سلول هاي حركتي
در نخاع و ساقه مغز، كهمنجر به فلج اندام ها و
عضلات تنفسي و زبان و صورت مي شود.
آب سياه(گلوكوم):
بالا رفتن فشار داخل چشم
آدرنالين(اپينفرين):
يكي از هورمون هاي مهم غدد فوق كليه و يكي از ناقل
هاي شيميايي دستگاه عصبي كه در واكنش استرس نقش
اصلي دارد.
آرامش درماني:
روش هاي آرامبخش جسم و ذهن، مانند مراقبه، يوگا و
ورزش هاي رزمي.
آرتروز:
ورم مفصل ها.
آرتريت روماتوئيد:
بيماري مزمن و پيشرونده تورم مفصل هاي متعدد، كه
در نهايت موجب تغيير شكل مفاصل مي شود.
آزوسپرمي:
عدم تشكيل اسپرماتوزوئيد.
آسم:
بيماري اغلب آلرژيك مجاري هوايي ريه، كه باعث
حملات تنگي نفس و احساس خفگي و سرفه مي شود.
اكوپرشر:
درمان
توسط
فشار يا ضربه انگشتان يا كف دست روي نقاط طب سوزني،
مانند روش شياتسو.
آلوپاتي:
طب معمولي امروزي، كه در دانشگاه هاي پزشكي دنيا
تدريس مي شود.
آلوپسي:
ريختن منطقه اي موي سر يا صورت.
اپي درمولايزيس بولوزا:
بيماري پوستي شير خواران، كه باعث ايجاد طاول هاي
متعدد در پوست مي شود.
اتمسفر انساني:
هاله هاي انسان (اصطلاح پيشنهاد شده توسط والتر
كيچنر).
اتو بيوگرافي:
زندگي نامه اي كه توسط خود شخص نوشته مي شود.
ارگانيسم:
موجود زنده.
ارگون:
هاله انسان (اصطلاح پيشنهاد شده توسط ويلهلم
رايش).
استئوآرتروز:
بيماري مزمن و پيشرونده و تحليل برنده مفصل ها و
استخوان هاي متعدد.
استئوپاتي:
درمان توسط
حركت دادن اندام ها و گاه انرژي دادن.
استئوژنزيس ايمپرفكتا:
يماري ارثي استخوان ها كه در آن استخوان ها بسيار
شكننده مي شوند و كودك حتي از موقع زندگي جنيني
دچار شكستگي هاي متعدد مي گردد.
سترس:
فشار عصبي.
سكيزوفرني:
جنون جواني.
الفانتيازيس
: بيماري بسته شدن مجاري لنفاوي، كه باعث تورم و
بزرگ شدن پوست و بافت هاي زير پوست، در نتيجه
بزرگي و حجيم شدن اندام مي شود.
اليگواسپرمي:
كمبود تشكيل اسپرماتوزوئيد.
ام اس
:بيماري غشاء رشته هاي عصبي كه منجر به اختلال در
كار عصب مربوطه و حمله هاي اختلالات مختلف دستگاه
عصبي مي شود.
امشاسپندان:
فرشتگان مقرب درگاه خداوند.
انرژي الكتروماگنيتيك:
يكي از انواع انرژي هاي فيزيكي، ميدان مغناطيسي كه
در اطراف محل عبور جريان الكتريكي ايجاد ميشود.
انرژي حياتي:
انرژي معنوي.
انرژي درماني:
نوعي درمان توسط به كارگيري انرژي هاي معنوي.
اَهو:
جان.
در پهلوي به مفهوم نيروي زيست است و نگهداري تن و
نظم بخشيدن به زندگي طبيعي با اوست. اَهو با تن
به هستي مي آيد و با آن نيز مي ميرد.
اهورامزدا:
خداوند. در فارسي به صورت هاي اهورامزد، هُرمَزد،
هُرمُزد، اورمزد و هرمز آمده است.
اوروَن:
روان.
بازده قلبي:
مقدار حجم خون كه توسط قلب در مدت يك دقيقه به
جريان مي افتد.
بثوذ:
نيروي درك و حس انسان.
برص:
بيماري مزمن ، كه در آن قسمت هايي از پوست به
علت نداشتن رنگدانه ملانين دچار بي رنگي مي شود.
بلفاريت:
تورم پلك ها.
بو
درماني:
يكي از روش هاي درمان، كه در آن از بو هاي مختلف
استفاده مي شود.
بيماري دوقطبي:
يك نوع بيماري رواني كه در آن بيمار دوره هايي را
در حالت افسردگي و دوره هايي را در حالت مانيا
(سرخوشي و پر تحركي) به صورت متناوب به سر ميبرد.
بيماري قند:
ديابت. بالا رفتن قند خون.
بيماري كرون:
بيماري مزمن، كه باعث تورم منطقه اي روده مي شود.
بيماري هاي روان- تني:
دسته بسيار بزرگي از بيماري هاي انسان، كه ريشه
رواني و تظاهرات جسمي دارند.
بيو الكتروماگنيتيك
درماني:
نوعي
درمان
كه در آن
از ميدان مغناطيسي ايجاد شده توسط
جريان الكتريكي استفاده ميشود.
بيوپلاسما
: حالت پنجم ماده. اصطلاح پيشنهاد شده توسط ويكتور
اينوشين كه مفهوم آن همان انرژي هاي معنوي است.
بيوفيدبك:
پسخوران زيستي.
نوعي درمان كه در آن
بيمار
با تمركز و تغيير دادن
يكي از تظاهرات
بيولوژيك خود،
باعث بهبود خودش مي شود.
بيوفيلد:
هاله. اصطلاح پيشنهاد شده توسط والري هانت.
پاراسايكولوژي:
شاخه اي از روانشناسي، كه با پديده هاي خارج از
قوانين طبيعي سر و كار دارد.
پاركينسون:
بيماري پيشرونده حركتي، كه بيمار
دچار كندي حركات و لرزش مي شود.
پاندول:
آونگ. جسم آويزان از انتهاي يك رشته كه مي تواند
به راحتي نوسان داشته باشد.
پرانا:
واژه سانسكريت انرژي معنوي.
پرتوبين:
كسي كه با نيروي خدادادي قادر به ديدن هاله ها و
انرژي هاي معنوي است.
پرولاكتين:
يكي از هورمون هاي هيپوفيز كه باعث ترشح شير مي
شود.
پسوريازيس:
بيماري مزمن پوستي با پلاك ها و برجستگي هاي متعدد
و معمولاً وسيع پوستي و پوسته ريزي زياد.
پلاسبو:
ماده بي اثر شيميايي كه به بيمار داده ميشود و
بيمار با اين باور كه داروي درد اوست آن را مصرف
مي كند.
پمفيگوس:
بيماري مزمن پوستي، كه در آن طاول هاي متعدد ايجاد
مي شوند و پس از فرونشستن از خود لكه اي باقي مي
گذارند.
پي اِس اِي:
پادتن ضد پروستات، كه ميزان آن در خون اشخاص مبتلا
به بزرگي
پروستات و
سرطان پروستات بالا مي رود.
پيسي:
برص. بيماري مزمن كه در آن قسمت هايي از پوست به
علت نداشتن رنگدانه ملانين دچار بي رنگي مي شود.
پيلونفريت:
عفونت كليه.
تستوسترون:
هورموني كه توسط بيضه ترشح ميشود و مسئول صفات
ثانويه جنسي در مردان است
تصور درماني:
نوعي مراقبه كه در آن از حس هاي
بينائي، شنوائي،
بويائي و بساوائي و
همچنين
تجسم فضائي
استفاده مي شود.
تغذيه و رژيم درماني:
نوعي درمان كه در آن
از رژيم هاي غذائي،
مواد غذائي،
ويتامين ها،
مواد معدني و آنزيم ها جهت درمان بيماري ها
استفاده ميشود.
تكنولوژي:
فن آوري.
تي ام:
نوعي مراقبه كه
توسط ماهاريشي ماهش يوگي در سال 1960 در آمريكا
معرفي شد
و
به مناسبت سهولت به كارگيري طرفداران بسياري پيدا
كرد.
جسم
آتشي.
جسم نوري. امانت. قسمتي از انسان كه مربوط به عالم
لاهوت است.
جسم
اثيري:
جسم قالبي. جسم خاكي. قسمتي از انسان كه مربوط
به عالم ناسوت است.
جسم
ستاره اي:
جسم مثالي. جسم اختري: روح. قسمتي از انسان كه
مربوط به عالم ملكوت است.
جسم عقلي:
جسم علي.ّ پيكر اخلاقي. نفس. قسمتي از انسان كه
مربوط به عالم جبروت است.
جسم
علّي:
رجوع شود به جسم عقلي.
جسم قالبي:
رجوع شود به جسم اثيري.
جسم مثالي:
رجوع شود به جسم ستاره اي.
جسم نوري:
رجوع شود به جسم آتشي.
چاكرا:
واژه
سانسكريت به معناي چرخ است. چاكراها قسمتي از هاله
هستند با ظاهري شبيه به قيف، كه به منزله باطري
هائي هستند كه روي قسمتهاي مختلف بدن قرار گرفته
اند و ميتوانند سلولهاي بدن را شارژ كنند.
چي:
واژه چيني انرژي معنوي.
چي گنگ:
نوعي ورزش براي بدست آوردن انرژي هاي معنوي.
حالت پنجم ماده:
بيوپلاسما. واژه مترادف با انرژي معنوي، كه توسط
ويكتور اينوشين پيشنهاد شده است.
حجم ضرباني:
مقدار حجم خون كه در يك ضربان از قلب خارج مي شود.
خوددرماني:
درمان خود توسط آشنايي با انرژي هاي معنوي،
مراقبه، تذكيه نفس، تذكر و روش هاي مشابه.
دئِنا:
وجدان و دريافت روحاني انسان.
دعا درماني:
درمان توسط دعا كردن.
دهيدرواپي آندروسترون:
يكي از هورمون هاي غدد فوق كليه.
دوربين كريلين:
دوربيني كه قادر به گرفتن عكس از هاله ها و انرژي
معنوي است.
ديستروفي عضلاني:
بيماري ارثي و مزمن و پيشرونده كه در آن عضلات
دچار استحاله شده و از بين مي روند.
ذرات بنيادين:
ذرات يا امواج كوچك تر از پروتون و نوترون.
ذرات زير اتمي:
ذرات يا امواج كوچك تر از پروتون و نوترون.
رتينيت پيگمانتر:
بيماري اغلب ارثي شبكيه چشم، كه باعث جايگزين شدن
رنگدانه روي شبكيه و استحاله شبكيه و كوري مي
گردد.
رفلكسولوژي:
يكي از انواع لمس درماني.
رنسانس:
به معناي تجديد حيات. انقلاب فرهنگي- علمي اروپا
در آخر قرون
وسطي و شروع قرون جديد (قرن 14 تا قرن 16 ميلادي).
روشن بين:
كسي كه با تمرين و ممارست قادر به ديدن هاله ها و
انرژي هاي معنوي است.
ري كي:
نوعي انرژي درماني.
در روش درماني
ري
كي درمانگر فقط يك كانال انتقال انرژي است و نبايد
با بيماري و نشانه هاي بيماري بجنگد. او فقط بايد
انرژي را
منتقل كند و منتظر باشد كه جريان انرژي اثرات
مطلوب خود را به جا بگذارد.
ژيل دولاتوره:
بيماري عصبي، كه با تيك هاي متعدد و متنوع و بسيار
زياد مشخص ميشود.
ساينتولوژي:
روش درماني كه توسط اِل رون هابارد پس از جنگ
جهاني دوم ابداع
شده و هدف آن پاك كردن ذهن انسان از ِانگرام ها
است.
سندرم:
نشانگان. مجموعه چندين علامت كه علائم يك بيماري
را تشكيل ميدهند.
سندروم دوشن:
يكي از انواع ديستروفي عضلاني كه جنس مذكر را
مبتلا مي سازد.
سيروز:
بيماري از بين برنده سلول هاي كبد كه به جاي سلول
هاي كبدي بافت همبند
قرار مي گيرد.
شياتسو:
نوعي لمس درماني.
طب آيورودا:
طب سنتي هندوستان.
در آيورودا
اعتقاد اصلي بر اين است كه همه بيماري ها در نتيجه
انحراف از اعتدال ايجاد ميشوند. جهت درمان بيماري
ها، از رژيم غذائي، تنظيم خواب، ملين ها، ورزش هاي
خاص، داروهاي گياهي و مراقبه
استفاده مي شود.
طب تكاملي:
طب مكمل. طبي كه در آن از روش هاي درمان
غير معمول در دانشگاه هاي پزشكي امروزي استفاده مي
شود.
طب سوزني:
طب سوزني بر مبناي تحريك نقاط خاصي از بدن قرار
دارد، كه در طول خطوط طب سوزني قرار گرفته اند
و
مسئول انتقال انرژي حياتي براي اعضاء مختلف بدن
هستند.
طب غير معمول:
طبي كه در آن از روش هاي درمان غير معمول در
دانشگاه هاي
پزشكي امروزي استفاده مي شود.
طب مكمل:
رجوع شود به طب تكاملي.
غدد فوق كليه:
دو غده كه هر يك در بالاي يك كليه قرار گرفته اند
و هورمون هاي متعددي ترشح مي كنند.
فرَ:
نيروئي
است كه از سوي خداوند به صورت شعاع هاي نور يا
صوري ديگر در صورت قابليت و خواست اهداء مي شود و
موجب نيرومند شدن و ترقي و تعالي دارندگان آن مي
گردد.
فرَوَهر:
صافي ترين و عالي ترين جزء مينوي از اجزاء متشكله
آدمي.
فشار درماني:
نوعي درمان كه با
فشار يا ضربه انگشتان يا كف دست روي نقاط طب
سوزني، انرژي ركود يافته در بدن جاري
مي شود.
كامپيوتر عظيم كائنات:
لوح محفوظ : مجموعه اطلاعات
كائنات از ازل تا ابد، كه در عالم جبروت موجود
است.
كايروپراكتيك:
در اين نوع درمان ، ارتباط عضو و عمل مورد نظر
است. نظريه كلي آن است كه تغييرات و اختلالات
مفاصل ، به خصوص ستون فقرات ، تأثير مستقيم روي
دستگاه عصبي ميگذارند و اختلال در دستگاه عصبي
اختلال در هريك از اعضاء بدن را مي تواند در پي
داشته باشد.
كلينيك درد:
كلينيكي كه در آن اختصاصاً براي درمان درد هاي
مختلف از روش هاي
درماني متفاوت استفاده مي شود.
كوآنتوم:
جمع كوآنتا. دسته هاي انرژي.
كوليت اولسروز:
بيماري مزمن روده بزرگ، كه در آن روده دچار زخم
هاي متعدد و التهاب مزمن مي گردد.
لوپوس:
(لوپوس اريتماتوز) بيماري مزمن عروق و احشاء و
پوست كه منجر به علائم وسيع احشايي (به خصوص
كليوي) و مغزي ميشود.
لوزالمعده:
غده اي در زير معده كه آنزيم هاي متعددي ترشح مي
كند.
لوسمي:
سرطان خون.
ليپاز:
يكي از آنزيم ها كه در هضم چربي ها مؤثر است.
ماده سياه:
ماده اي آثار آن در جهان ديده ميشود ولي خودش قابل
رؤيت نيست. مقدار آن حدود 100 برابر مجموعه كهكشان
ها تخمين زده مي شود.
ماساژ درماني:
نوعي درمان بسيار قديمي كه
صورت مدرن
آن
از قرن نوزدهم در سوئد شروع شده
است.
مانترا:
تكرار يك صوت يا يك كلمه، كه در ضمن مراقبه از آن
استفاده مي شود.
متاستاز:
دست اندازي و تجاوز سلول هاي سرطاني به نقاط دور
تر از كانون سرطان توسط گردش خون و
گردش لنف.
مجوس:
مغ. پيرو زرتشت.
مديوم:
واسطه. كسي كه واسطه احضار ارواح شود.
مراقبه:
حضور دل است با خدا و غيبت از آنچه كه غير اوست.
مغ:
پيرو زرتشت.
مغناطيس مايع:
واژه مترادف انرژي معنوي كه توسط مسمر پيشنهاد شده
است.
مننژيت:
تورم پرده هاي مغز.
مياستني گراو:
بيماري مزمن و پيشرونده كه در آن به علت تحليل
رفتن محل اتصال عصب به عضله، فلج در قسمت هاي
مختلف بدن ايجاد مي گردد.
ميدان الكتروماگنيتيك:
ميدان مغناطيسي كه در اثر عبور جريان الكتريكي
ايجاد مي شود. همجنين واژه پيشنهادي رابرت بكر
مترادف با انرژي معنوي.
ميدان انرژي انساني
: واژه مترادف به هاله ،
پيشنهاد شده توسط باربارا برنان و
همكاران او.
ميدان انرژي جهاني
: واژه مترادف با انرژي هاي
معنوي ، پيشنهاد شده توسط باربارا
برنان و همكاران او.
ميدان زندگي
: واژه پيشنهاد شده توسط فون
نورتروپ ، مترادف با انرژي معنوي.
ميدان شكل ساز
: واژه پيشنهاد شده توسط
روپرت شلدريك ، مترادف با انرژي
معنوي.
ميدان فكر
: واژه مترادف با انرژي هاي معنوي ،
پيشنهاد شده توسط راويتز.
ميدان واحد جهاني
: واژه مترادف با انرژي هاي
معنوي ، پيشنهاد شده توسط اينشتين.
ميگرن
: بيماري روان تني با تأثير روي عروق
مغز كه باعث سردرد و علائم مختلف ديگر
مي شود.
ميوپاتي
: بيماري عضلاني. بيماري تحليل برنده
عضلات.
ناتوروپاتي
: نوعي درمان كه در آن
از گياهان
داروئي ، رژيم غذائي ، هوميوپاتي ، طب
سوزني ، آب درماني و لمس درماني همراه
با تكنيك هاي مدرن تشخيصي ، در درمان
بيماري ها استفاده مي شود.
نيروي اديك
: واژه مترادف با انرژي معنوي كه
توسط فون رايشنباخ پيشنهاد شده است.
نيروي حيات
: واژه مترادف با انرژي معنوي كه
در يونان باستان مصطلح بوده است.
هاله
:
توده هاي انرژي كه تمامي جسم فيزيكي را
در تمام اجسام
فرا گرفته اند و تا فاصله
اي در خارج جسم فيزيكي نيز امتداد
دارند.
هرتز
: نوسان برحسب دور در ثانيه.
هوليستيك
: كلي گرايي و كلي نگري.
هوميوپاتي
:
درمان توسط مواد مشابه آنچه
كه
بيماري را ايجاد كرده است
( برخلاف
پزشكي معمول كه در آن از مواد متضاد
استفاده مي شود) ، كه
بنيان گذار
آن
ساموئل هاهنمان پزشك آلماني
بوده است.
هيپنوتيزم درماني
: درمان توسط خواب مصنوعي.
هيپوتالاموس
: ناحيه كوچكي در وسط و پايين
مغز ، كه متصدي تمامي اعمال خودكار بدن
است.
ورزش هاي رزمي
: ورزش هايي كه در آن از
حركات ورزشي همراه با تمركز و تربيت
ذهن استفاده مي شود.
ويتيليگو
: برص : پيسي : بيماري مزمن ، كه در
آن قسمت هايي از پوست به علت نداشتن
رنگدانه ملانين دچار بي رنگي مي شود.
يانگ
: در فلسفه چين باستان ، قطب مذكر ، فعال
و مثبت طبيعت.
يوگا
: نوعي
مراقبه
همراه با ورزش
براي آرامش
جسم و ذهن است.
يين
: در فلسفه چين باستان ، قطب مؤنث ، منفعل
و منفي طبيعت.
|